Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 285 (14 milliseconds)
English
Persian
space charge
ناحیه بار فضا
Search result with all words
domain
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
domains
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
slum
ناحیه فقیرنشین
slums
ناحیه فقیرنشین
region
ناحیه فضا
region
ناحیه
region
ناحیه نظامی
region
ناحیه عملیات
regions
ناحیه فضا
regions
ناحیه
regions
ناحیه نظامی
regions
ناحیه عملیات
part
سهم ناحیه
ward
ناحیه
wards
ناحیه
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
partition
ناحیه
partitions
ناحیه
area
ناحیه
area
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
areas
ناحیه
areas
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
colour
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colours
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
surrogate
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
shire
ناحیه
shires
ناحیه
realm
ناحیه
realms
ناحیه
Sept
ناحیه محصو
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
zone
منطقه ناحیه
zone
ناحیه
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
ناحیه دسته بندی
zones
منطقه ناحیه
zones
ناحیه
zones
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zones
ناحیه دسته بندی
paint
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
sector
خط کش ریاضی ناحیه
sector
ناحیه
sectors
خط کش ریاضی ناحیه
sectors
ناحیه
pale
ناحیه محصور قلمروحدود
paler
ناحیه محصور قلمروحدود
palest
ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield
ناحیه ذغال خیز
coalfields
ناحیه ذغال خیز
catchment area
ناحیه تحت پوشش
catchment areas
ناحیه تحت پوشش
district
ناحیه
district
ناحیه نظامی
districts
ناحیه
districts
ناحیه نظامی
information
اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
patterns
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
zooming
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
parish
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
range
ناحیه
ranged
ناحیه
ranges
ناحیه
beginning
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
beginnings
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
climate
ناحیه اوضاع جوی
climates
ناحیه اوضاع جوی
secondary
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
erogenous zones
ناحیه شهوتزا
Equator
ناحیه استوایی
terrain
زمین ناحیه
regionalism
ناحیه گرایی
sheriff
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
lumbar
ناحیه کمر
reach
ناحیه
reached
ناحیه
reaches
ناحیه
reaching
ناحیه
papa
پاپ کشیش ناحیه
papas
پاپ کشیش ناحیه
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoom
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoomed
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
Other Matches
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
local
<adj.>
ناحیه ای
regional
<adj.>
ناحیه ای
sympatric
هم ناحیه
subregion
ناحیه
situs
ناحیه
demesne
ناحیه
proclimax
ناحیه
output area
ناحیه
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
sector commander
فرمانده ناحیه
common area
ناحیه مشترک
critical region
ناحیه بحرانی
climatic region
ناحیه اقلیمی
motor area
ناحیه حرکتی
critical area
ناحیه بحرانی
buffer area
ناحیه میانگیر
broca's area
ناحیه بروکا
telephone area
ناحیه اتصال
suppressor area
ناحیه بازدارنده
naval district
ناحیه دریایی
output area
ناحیه خروجی
oral zone
ناحیه دهانی
storage area
ناحیه انبارش
soft spot
ناحیه نشست
active area
ناحیه فعال
skid row
ناحیه پست
area search
جستجوی ناحیه
audio range
ناحیه صوتی
arid area
ناحیه خشک
baffle area
ناحیه کور
silva
ناحیه جنگلی
boom swing
ناحیه لرزش
territorialization
ایجاد ناحیه
critical region
ناحیه شاخص
residential area
ناحیه مسکونی
geiger muller region o. plateau
ناحیه قطع
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
intermediate zone
ناحیه ی میانی
input area
ناحیه ورودی
genital zone
ناحیه تناسلی
gold field
ناحیه زرخیز
goldfield
ناحیه زرخیز
indifference zone
ناحیه خنثی
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
range of storke
ناحیه ضربه
range of variation
ناحیه تغییر
heat affected zone
ناحیه پیوند
radius of action
ناحیه رانندگی
forbidden zone
ناحیه ممنوع
fixed area
ناحیه ثابت
overflow area
ناحیه سرریز
dead space
ناحیه کور
measuring range
ناحیه ی سنجش
depletion barrier
ناحیه تخلیه
littoral
ناحیه ساحلی
depletion area
ناحیه تخلیه
frequency region
ناحیه فرکانس
pyramidal area
ناحیه هرمی
depletion zone
ناحیه تخلیه
depletion layer
ناحیه تخلیه
sciatic
ناحیه چاربند
scan area
ناحیه پیمایش
edge zone
ناحیه لبه
recording eara
ناحیه ضبط
two phase region
ناحیه دو فازی
wernicke's area
ناحیه ورنیکه
work area
ناحیه کاری
zone of contact
ناحیه تماس
range of variation
ناحیه انحراف
range of adjustment
ناحیه تنظیم
the abdominal region
ناحیه شکم
touch spot
ناحیه بساوشی
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
naval district
ناحیه عملیات دریایی
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
pierian
وابسته به ناحیه پیریا
poplitaeal
مربوط به ناحیه رکبی
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range
ناحیه موج بلند
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
palatinate
ناحیه قلمرو کنت
geiger muller region o. plateau
ناحیه گایگر مولر
zonule
منطقه یا ناحیه کوچک
tertiary projection area
ناحیه فرافکنی سوم
common storage area
ناحیه اشتراکی انباره
coal field
ناحیه زغال خیز
shielding region
ناحیه حفافت کننده
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
bailiwick
ناحیه قلمرو مامور
auditory projection area
ناحیه ادراک شنیداری
popliteal
مربوط به ناحیه رکبی
local area network
شبکه ناحیه محلی
sylva
درختان جنگلی یک ناحیه
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
fingerprint region
ناحیه اثر انگشتی
rimland
حومه ناحیه مرکزی
executive area
ناحیه هماهنگ ساز
drilling range
ناحیه مته کاری
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
crygenic region
ناحیه انجماد سنجی
coagulation
تجمع مواد در یک ناحیه
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
delinquency area
ناحیه بزه خیز
vhf range
ناحیه فرکانس خیلی بالا
territorialization
محدود کردن بیک ناحیه
vorlage
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
ward heeler
کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
sector commander
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
rainfall area
منطقه بارش ناحیه بارندگی
superintendent registrar
سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
orbitonasal
وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
outbound
عازم ناحیه دور دست
infrasonic frequency range
ناحیه فرکانس مادون صوت
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
exurb
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
biota
زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
mesogaster
معده بند ناحیه ناف
mine feild
ناحیه مین گذاری شده
conurbation
[ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
altitude hole
ناحیه کور در منطقه دید رادار
subregion
یکی از تقسیمات اولیه ناحیه بخش
solar plexus
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
mine field
ناحیه مین گذاری شده دردریا
avifauna
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
The region became an economic backwater.
این ناحیه از نظر اقتصادی عقب افتاده شد.
mycenian
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
ranine
قورباغهای وابسته به ناحیه زیر نوک زبان
mycenaean
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
latium
ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
Monaco
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
hot zone
ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
dogtooth
ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
wraparound
چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
solfatara
ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
scratch file
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
regional agency
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
camporee
اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
overseer of the poor
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
front raise
تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
landing zone
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
A to Z
کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
lapland
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
sketch pad
ناحیه کاری حافظه که روی یک صفحه نمایش نشان داده شده است
model geometric
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
selection
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
selections
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional RAM
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
keel area
ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
selections
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
scissored wool
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
selection
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
pubes
موی شرمگاه ناحیه زهار یا عانه شرمگاه
endless repeat
[به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
Farahan
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
Memling motif
طرح گل مملینگ
[این طرح الهام گرفته شده از آثار هنرمند بلژیکی قرن پانزدهم میلادی، هانس مملینگ است که در فرش های آن ناحیه به چشم می خورد.]
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
Tibet
تبت
[این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
rashwan medallion
ترنج رشوان
[این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com