English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
long wave range ناحیه موج بلند
Other Matches
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
local <adj.> ناحیه ای
shires ناحیه
realm ناحیه
realms ناحیه
zone ناحیه
areas ناحیه
shire ناحیه
proclimax ناحیه
output area ناحیه
regional <adj.> ناحیه ای
subregion ناحیه
sympatric هم ناحیه
demesne ناحیه
district ناحیه
sectors ناحیه
sector ناحیه
districts ناحیه
zones ناحیه
situs ناحیه
area ناحیه
reaching ناحیه
reach ناحیه
regions ناحیه
reached ناحیه
wards ناحیه
reaches ناحیه
ward ناحیه
partitions ناحیه
partition ناحیه
region ناحیه
range ناحیه
ranged ناحیه
ranges ناحیه
dead space ناحیه کور
slum ناحیه فقیرنشین
erogenous zone ناحیه شهوتزا
climatic region ناحیه اقلیمی
sectors خط کش ریاضی ناحیه
slums ناحیه فقیرنشین
soft spot ناحیه نشست
terrain زمین ناحیه
district ناحیه نظامی
broca's area ناحیه بروکا
buffer area ناحیه میانگیر
intermediate zone ناحیه ی میانی
Equator ناحیه استوایی
erogenous zones ناحیه شهوتزا
sector خط کش ریاضی ناحیه
boom swing ناحیه لرزش
common area ناحیه مشترک
sciatic ناحیه چاربند
gold field ناحیه زرخیز
two phase region ناحیه دو فازی
edge zone ناحیه لبه
skid row ناحیه پست
touch spot ناحیه بساوشی
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
fixed area ناحیه ثابت
the abdominal region ناحیه شکم
storage area ناحیه انبارش
territorialization ایجاد ناحیه
telephone area ناحیه اتصال
forbidden zone ناحیه ممنوع
suppressor area ناحیه بازدارنده
goldfield ناحیه زرخیز
silva ناحیه جنگلی
heat affected zone ناحیه پیوند
zone of contact ناحیه تماس
commutation zone ناحیه کموتاسیون
work area ناحیه کاری
wernicke's area ناحیه ورنیکه
critical area ناحیه بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical region ناحیه شاخص
scan area ناحیه پیمایش
littoral ناحیه ساحلی
depletion area ناحیه تخلیه
depletion barrier ناحیه تخلیه
sector commander فرمانده ناحیه
depletion layer ناحیه تخلیه
frequency region ناحیه فرکانس
genital zone ناحیه تناسلی
regions ناحیه نظامی
motor area ناحیه حرکتی
depletion zone ناحیه تخلیه
input area ناحیه ورودی
area search جستجوی ناحیه
arid area ناحیه خشک
measuring range ناحیه ی سنجش
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
audio range ناحیه صوتی
pyramidal area ناحیه هرمی
regionalism ناحیه گرایی
radius of action ناحیه رانندگی
active area ناحیه فعال
naval district ناحیه دریایی
oral zone ناحیه دهانی
indifference zone ناحیه خنثی
output area ناحیه خروجی
overflow area ناحیه سرریز
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
lumbar ناحیه کمر
baffle area ناحیه کور
range of storke ناحیه ضربه
range of variation ناحیه انحراف
districts ناحیه نظامی
recording eara ناحیه ضبط
Sept ناحیه محصو
zone منطقه ناحیه
part سهم ناحیه
regions ناحیه عملیات
residential area ناحیه مسکونی
regions ناحیه فضا
range of variation ناحیه تغییر
zones منطقه ناحیه
region ناحیه فضا
region ناحیه عملیات
range of adjustment ناحیه تنظیم
region ناحیه نظامی
coalfield ناحیه ذغال خیز
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
local area network شبکه ناحیه محلی
geiger muller region o. plateau ناحیه گایگر مولر
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
naval district ناحیه عملیات دریایی
space charge ناحیه بار فضا
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
rimland حومه ناحیه مرکزی
regionalist منطقهای ناحیه گرای
palatinate ناحیه قلمرو کنت
poplitaeal مربوط به ناحیه رکبی
hot temperature zone ناحیه بسیار گرم
coalfields ناحیه ذغال خیز
interference area ناحیه ی تداخل امواج
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
high frequency range ناحیه ی فرکانس بالا
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
catchment areas ناحیه تحت پوشش
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
shielding region ناحیه حفافت کننده
popliteal مربوط به ناحیه رکبی
climates ناحیه اوضاع جوی
climate ناحیه اوضاع جوی
pierian وابسته به ناحیه پیریا
catchment area ناحیه تحت پوشش
zones ناحیه دسته بندی
pale ناحیه محصور قلمروحدود
paler ناحیه محصور قلمروحدود
zonule منطقه یا ناحیه کوچک
crygenic region ناحیه انجماد سنجی
delinquency area ناحیه بزه خیز
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
common storage area ناحیه اشتراکی انباره
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
zone ناحیه دسته بندی
bailiwick ناحیه قلمرو مامور
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
breadbasket معده ناحیه حاصلخیز
auditory projection area ناحیه ادراک شنیداری
coal field ناحیه زغال خیز
fingerprint region ناحیه اثر انگشتی
tertiary projection area ناحیه فرافکنی سوم
executive area ناحیه هماهنگ ساز
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
domains ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
domain ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
drilling range ناحیه مته کاری
papa پاپ کشیش ناحیه
papas پاپ کشیش ناحیه
palest ناحیه محصور قلمروحدود
forbidden energy zone ناحیه انرژی ممنوع
biota زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weaker ناحیه نزدیک نوک شمشیر
hyperaesthesia حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
weakest ناحیه نزدیک نوک شمشیر
mine feild ناحیه مین گذاری شده
infrasonic frequency range ناحیه فرکانس مادون صوت
zooms بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoomed بزرگ کردن یک ناحیه از متن
orbitonasal وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
zoom بزرگ کردن یک ناحیه از متن
mesogaster معده بند ناحیه ناف
weaknesses ناحیه نزدیک نوک شمشیر
outbound عازم ناحیه دور دست
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com