Dictiornary-Farsi | ناو نگهبان ناوگان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 197 (9 milliseconds)

English	Persian
watch dog	ناو نگهبان ناوگان


Other Matches

declared speed	سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
maritime	ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
fleets	ناوگان
armada	ناوگان
armadas	ناوگان
fleet	ناوگان
merchant marine	ناوگان بازرگانی
fleet commander	فرمانده ناوگان
fleet in being	ناوگان موجود
numbered fleet	ناوگان وابسته
commercial marine	ناوگان دریایی
auxiliary fleet	ناوگان تدارکاتی
navies	ناوگان دریایی
navy	بحریه ناوگان
navy	ناوگان دریایی
shipping	کشتیرانی ناوگان
navies	بحریه ناوگان
argosy	ناوگان تجارتی
flotillas	ناوگان کوچک
flotilla	ناوگان کوچک
admiral of the fleet	امیرالبحر فرماندهء ناوگان
advanced fleet anchorage	لنگرگاه مقدم ناوگان
fleet operating base	پایگاه عملیاتی ناوگان
major fleet	ناوگان عمده دریایی
fleet in being	ناوگان قابل استفاده
numbered fleet	ناوگان زیرامر نیروی دریایی
task fleet	ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
task element	یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
navy yard	محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
precursor sweeping	مین روبی قبل از عبور ناوگان
precursor sweeping	پاک کردن مین قبل از حرکت ناوگان
shipping	امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
deck department	قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
tactical diversions	تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
right of search	حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
escorting	نگهبان
warden	نگهبان
escorted	نگهبان
escorts	نگهبان
watch	نگهبان
watched	نگهبان
duty	نگهبان
guardian	نگهبان
watches	نگهبان
watching	نگهبان
guardians	نگهبان
custodial	نگهبان
wardens	نگهبان
watch dog	سگ نگهبان
watch man	نگهبان
K9 [canine]	سگ نگهبان
guard dog	سگ نگهبان
police dog	سگ نگهبان
out post	نگهبان
on guard	نگهبان
life guard	نگهبان
lifeguard	نگهبان
lifeguards	نگهبان
body guard	نگهبان
conservator	نگهبان
custodier	نگهبان
custos	نگهبان
enntinel	نگهبان
left half back	نگهبان چپ
look out	نگهبان
escort	نگهبان
watchman	نگهبان
custodians	نگهبان
sentry	نگهبان
guard	نگهبان
guarding	نگهبان
sentries	نگهبان
chasers	نگهبان
chaser	نگهبان
ward	نگهبان
wards	نگهبان
gallant	نگهبان
custodian	نگهبان
sentinel	نگهبان
sentinels	نگهبان
inspector	نگهبان
inspectors	نگهبان
watchmen	نگهبان
guardsman	نگهبان
keepers	نگهبان
keeper	نگهبان
watchdog	سگ نگهبان
guardsmen	نگهبان
guards	نگهبان
watchdogs	سگ نگهبان
interior guard	نگهبان داخلی
watchdog	سگ پاسبان نگهبان
wardens	نافر نگهبان
boat gang	نگهبان قایق
curator	نگهبان متصدی
memory guard	نگهبان حافظه
copying	نگهبان مخابراتی
guardian council	شورای نگهبان
guard signal	علامت نگهبان
guard post	پایه نگهبان
guard band	باند نگهبان
factionary	نگهبان قراول
flag guard	نگهبان پرچم
gangway staff	نگهبان پله
officer of the day	افسر نگهبان
watch officer	افسر نگهبان
watchdogs	سگ پاسبان نگهبان
copied	نگهبان مخابراتی
copies	نگهبان مخابراتی
copy	نگهبان مخابراتی
guardian angel	فرشته نگهبان
to stand sentinel	نگهبان گذاشتن در
sergeant of the guard	گروهبان نگهبان
cover	نگهبان بگوش
right half back	نگهبان راست
relief of sentry	عوض نگهبان
warden	نافر نگهبان
radio guard	نگهبان بی سیم
coverings	نگهبان بگوش
port watch	نگهبان بندر
covers	نگهبان بگوش
officer of the watch	افسر نگهبان
churchmen	نگهبان کلیسا
bailiff	نگهبان دژ سلطنتی
tricked	سکانی نگهبان
beach patrol	نگهبان اسکله
trick	سکانی نگهبان
beach patrol	نگهبان ساحلی
curing membrane	پوسته نگهبان
tricking	سکانی نگهبان
bailiffs	نگهبان دژ سلطنتی
air sentinel	نگهبان هوایی
anchor watch	نگهبان لنگر
churchman	نگهبان کلیسا
curators	نگهبان متصدی
arcturus	نگهبان شمال
attendants	همراه نگهبان کشیک
rangeguard	نگهبان میدان تیر
attendant	همراه نگهبان کشیک
am i the keep of my brother?	ایامن نگهبان برادرخودهستم
Beefeaters	نگهبان برج لندن
air controlman	نگهبان کنترل هوایی
armorer	نگهبان اسلحه زراد
service officer	افسر ارشد نگهبان
Beefeater	نگهبان برج لندن
wardress	نگهبان و محافظ زن در زندان
sentry box	سایبان چوبی نگهبان
guardsman	سرباز هنگ نگهبان
guardsmen	سرباز هنگ نگهبان
earth retaining wall	دیوار نگهبان خاک
warder	نگهبان دروازه یا قصر
to relieve guard	نگهبان راعوض کردن
cryptoguard	نگهبان اطاق رمز
warders	نگهبان دروازه یا قصر
duty officer	افسر نگهبان ستاد
time orderly	نگهبان اعلام ساعت
sentry boxes	سایبان چوبی نگهبان
chaperone	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
sounding patrol	نگهبان عمق سنج ناو
rangeguard	نگهبان قرق میدان تیر
chaperons	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
officer of the deck	افسر نگهبان عرشه ناو
curatorial	نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
chaperon	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
watchdog	نگهبانی دادن نگهبان بودن
posts	گماردن نگهبان قرار دادن
posted	گماردن نگهبان قرار دادن
post-	گماردن نگهبان قرار دادن
post	گماردن نگهبان قرار دادن
watchdogs	نگهبانی دادن نگهبان بودن
dog watch	پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
sentry box	سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
coverings	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
sentry boxes	سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
covers	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
watch fire	اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
raid clerk	نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
task component	بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
guardship	ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
radio guard	نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
carrier striking force	نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
arcturus	نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
air sentinel	گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
anchor watch	گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
retaining wall	دیوار نگهبان دیوار محافظ
on guard	مراقب بودن نگهبان بودن
custodial guard	گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
copied	پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copying	پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy	پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copies	پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
march outpost	نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
horse guards	گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
demolition guard	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب