Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English
Persian
amphibious assault ship
ناو هجومی اب و خاکی
Search result with all words
touchdown
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
assault shipping
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
assault ships
ناوهای هجومی اب خاکی
boat diagram
دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
sea echelon
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
Other Matches
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing craft raiding
قایق هجومی
assault fire
اتش هجومی
assault wire
سیم هجومی
fighter sweep
تک هجومی جنگنده ها
assault supplies
اماد هجومی
marching fire
اتشهای هجومی
marching fire
تیر هجومی
assault gun
توپ هجومی
assault lift
ترابری هجومی
assault force
نیروی هجومی
advancing fire
آتش هجومی
assault echelon
رده هجومی
assault aircraft
هواپیمای هجومی
assault boat
قایق هجومی
mass formation
ارایش هجومی انبوه
assault wire
سیم تلفن هجومی
assault course
میدان اموزش عملیات هجومی
boat flotilla
ناو گروه قایقهای هجومی
assault courses
دوره اموزشی عملیات هجومی
assault courses
میدان اموزش عملیات هجومی
heavy assault weapon
جنگ افزار هجومی سنگین
assault course
دوره اموزشی عملیات هجومی
army assault team
تیم هجومی نیروی زمینی
assault waves
امواج هجومی نفرات و وسایل
assault lift
حمل و نقل هوایی هجومی
storm boat
نوعی قایق سبک هجومی موتوری
provider
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
earthen
خاکی
edaphic
خاکی
earth dam
سد خاکی
earthborn
خاکی
dust colour
خاکی
earth fill dam
سد خاکی
embankment dam
سد خاکی
earth-bound
خاکی
mundane
خاکی
embankment
سد خاکی
tellurian
خاکی
embankments
سد خاکی
earthy
خاکی
terrene
خاکی
earthly
خاکی
terrestrial
خاکی
worldly
خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
amphibious
اب خاکی
wood louse
خر خاکی
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
dew worm
کرم خاکی
angleworm
کرم خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
earethliness
خاکی بودن
earth born
خاکی فانی
milleped
جنس خر خاکی
milliped
جنس خر خاکی
mold etc
خاکی کردن
pulverulence
حالت خاکی
rain worm
کرم خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
vallation
دیوار خاکی
warping tug
یدک کش اب خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
dust color
رنگ خاکی
lobworm
کرم خاکی
landing party
گروه اب خاکی
earth dam
بند خاکی
earth road
راه خاکی
landing forces
قوای اب خاکی
earth work
کارهای خاکی
earth work
عملیات خاکی
earthiness
طبیعت خاکی
earthiness
خاکی بودن
fuse plug
سرریز خاکی
geophyte
گیاه خاکی
ground ivy
پاپیتال خاکی
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
adaphic organism
زیستمند خاکی
soiling
خاکی کردن
soils
خاکی کردن
khaki
خاکی رنگ
terrestrial
زمین خاکی
embankment
دیوار خاکی
embankments
دیوار خاکی
earthworks
عملیات خاکی
alkaline earth
قلیایی خاکی
amphibious
خاکی و ابی
earthworm
کرم خاکی
earthworms
کرم خاکی
amphibian
وسیله اب و خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
amphibian
ابی خاکی
dun
سمند خاکی
soil
خاکی کردن
bordering
پشته خاکی
bordered
پشته خاکی
border
پشته خاکی
staging
تمرین اب خاکی
amphibious tank
تانک اب خاکی
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
earthwork
ختل خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
amphibious force
نیروی اب خاکی
verges
شانه خاکی جاده
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
verge
شانه خاکی جاده
navvy
کارگر کارهای خاکی
navvies
کارگر کارهای خاکی
vales
زمین جهان خاکی
man of mould
انسان خاکی یا فانی
vale
زمین جهان خاکی
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
shoulder
دو طرف خاکی جاده
shouldered
دو طرف خاکی جاده
shouldering
دو طرف خاکی جاده
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
amphibious lift
حمل ونقل اب خاکی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
benching
جان پناه خاکی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
amphibious assault ship
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibian floats
شناورهای ابی خاکی
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
boat team
تیم قایق اب خاکی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious tractor
خودروشنی دار اب خاکی
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
brandling
یکجور کرم خاکی
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
advance force
نیروی جلودار اب خاکی
shoulders
دو طرف خاکی جاده
khaki
لباس کار خاکی رنگ
amphibious transport dock
ناو حمل و نقل اب خاکی
barbette
تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
non cohesive soil
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
scraper
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
landing threshold
نقطه شروع عملیات اب خاکی
What on earth shall I do now?
حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
pay dirt
<idiom>
زیر خاکی پیدا کردن
tractors
قایق اب خاکی شنی دار
tractor
قایق اب خاکی شنی دار
benching
تختک خاکی پله بندی
initiating directive
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
curf
خاکی که اجر از ان تهیه میشود
earthworks
خاک کاری کارهای خاکی
landing vehicle
خود روشنی دار اب خاکی
agc
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
good
مسیر خاکی مرطوب و محکم
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
causeways
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeway
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
boat team
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
serials
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
apotheoses
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
serial
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
extraterrestrial
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
assault area diagram
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
extraterrestrials
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
jahemmy
جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
attack transport
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
aeolian soil
خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
molehill
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehills
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
windrow
تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
moto cross
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
boat lanes
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
marshalling
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com