English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
Other Matches
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
to abscond [from] <idiom> ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
to jink [colloquial] [British English] در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
whip stall شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
nosedive شیرجه رفتن
nosedived شیرجه رفتن
nosedives شیرجه رفتن
dive شیرجه رفتن
plunges شیرجه رفتن
diving شیرجه رفتن
nosediving شیرجه رفتن
plunged شیرجه رفتن
plunge شیرجه رفتن
dived شیرجه رفتن
to plunge he first شیرجه رفتن
picketing شیرجه رفتن
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
light out ناگهان رفتن
to walk off ناگهان رفتن
power dive شیرجه رفتن هواپیما
bail out پریدن و شیرجه رفتن در اب
crash dive ناگهان بزیر اب رفتن
jackknife بازو بسته شونده شیرجه رفتن
To decrease. To lower. پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
strufe با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
aerial pickets شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
to come down with a run تنزل کردن
fall تنزل کردن
to go backward تنزل کردن
degrade تنزل کردن
degrades تنزل کردن
fall off <idiom> تنزل کردن
dive bombing بمباران کردن در حالت شیرجه
snub cable ناگهان ترمز کردن
slap down ناگهان توقیف کردن
make off ناگهان ترک کردن
decline تنزل کردن کاستن
demonetize تنزل پیدا کردن
declined تنزل کردن کاستن
declining تنزل کردن کاستن
to sink in the scale در مقام تنزل کردن
declines تنزل کردن کاستن
picketing شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
braided ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
gibes ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibe ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibing ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
decaying فاسد شدن تنزل کردن
playdown تنزل دادن کوچک کردن
decayed فاسد شدن تنزل کردن
decay فاسد شدن تنزل کردن
decays فاسد شدن تنزل کردن
jilts ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
incidents ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
jilt ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
incident ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
jilting ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilted ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
lash vi باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
precipitated سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
to pounce upon a bird ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
declassify تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
to pounce on somebody به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
plunged شیرجه
plunges شیرجه
somersaulting شیرجه
header شیرجه با سر
jackknife شیرجه جک
headers شیرجه با سر
dive شیرجه
plunge شیرجه
swan dive شیرجه
somersaults شیرجه
dived شیرجه
diver شیرجه رو
power dive شیرجه
nosediving شیرجه
springboarder شیرجه رو
nosedive شیرجه
nosedived شیرجه
somersaulted شیرجه
somersault شیرجه
nosedives شیرجه
board سکوی شیرجه
somerset شیرجه معلق
platform سکوی شیرجه
reverse dive شیرجه وارونه
platforms سکوی شیرجه
springboards تخته شیرجه
diving boards تختهی شیرجه
diving board تختهی شیرجه
layouts شیرجه فرشته
swan dive شیرجه فرشته
squat under the ball توپگیری با شیرجه
tucks شیرجه جمع
tucking شیرجه جمع
tuck شیرجه جمع
spring board تخته شیرجه
cutaway شیرجه تو و پشت به اب
springboard تخته شیرجه
boarded سکوی شیرجه
forward dive شیرجه رو به اب با چرخش
layout شیرجه فرشته
unaware ناگهان
suddenness ناگهان
before you know it ناگهان
all at once ناگهان
abruptly ناگهان
all of a sudden ناگهان
unawares ناگهان
sudden ناگهان
(on the) spur of the moment <idiom> ناگهان
accidentally ناگهان
unexpectedly ناگهان
To quibble and equivocate. پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
low board سکوی یک متری شیرجه
armstand dive شیرجه توام با بالانس
header سردسته هواپیمای شیرجه
headlong بی پروا شیرجه رونده
inward dive شیرجه پشت به استخر
flopper دروازه بان شیرجه رو
headers سردسته هواپیمای شیرجه
dive angle زاویه شیرجه هواپیما
full gainer شیرجه وارونه با پشتک
back dive شیرجه از پشت و فرود با پا
high board سکوی شیرجه 3 متری
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
back flip شیرجه پشتک وارو
fall تنزل
contractions تنزل
regress تنزل
decline تنزل
degression تنزل
reduction تنزل
regression تنزل
step backwards تنزل
depreciation تنزل
reductions تنزل
declining تنزل
contraction تنزل
decreases تنزل
declines تنزل
abate تنزل
abating تنزل
abated تنزل
set back تنزل
abates تنزل
degradation تنزل
declined تنزل
decreased تنزل
decadence تنزل
decrease تنزل
decadency تنزل
boot out <idiom> اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
to keel over ناگهان افتادن
pop off ناگهان ناپدیدشدن
sudden death ناگهان باخت
sudden-death ناگهان باخت
slapdash بی پروا ناگهان
to die in ones shoes ناگهان مردن
to make a pounce ناگهان جستن
supervene ناگهان رخ دادن
turn on one's heel <idiom> ناگهان پیچیدن
bolt مستقیما ناگهان
Suddenly , I felt hot. ناگهان گرمم شد
plucked ناگهان کشیدن
before you can say knife برقی ناگهان
bolts مستقیما ناگهان
plucks ناگهان کشیدن
scoots ناگهان سرخوردن
suddenly ناگهان ناگاه
bolting مستقیما ناگهان
scooting ناگهان سرخوردن
bolted مستقیما ناگهان
plucking ناگهان کشیدن
abrupt سراشیبی ناگهان
pluck ناگهان کشیدن
aback غافلگیر ناگهان
scoot ناگهان سرخوردن
scooted ناگهان سرخوردن
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
tower برج شیرجه به ارتفاع 01متر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com