Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
stringing
نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان
Other Matches
indian weed
توتون
nicotiana
توتون
tobacco
توتون
mundungus
توتون بد بو
the f. of a tree
برگهای درخت
mercantile papers
برگهای بهاداربازرگانی
sageittate leaves
برگهای پیکانی
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
pigtails
گوی توتون
pigtail
گوی توتون
nicotiana
گیاه توتون
dottle
توتون ته چپق
tobacco dependence
وابستگی به توتون
shags
توتون زبر
shagging
توتون زبر
shag
توتون زبر
acinceous
دارای برگهای شمشیری
flaggy
دارای برگهای شمشیری
yellowing leaves
برگهای زرد شونده
heterophyllous
دارای برگهای جوربجور
gigas
برگهای ضخیم تر و تیره تر
smoking tobacco
توتون یا تنباکوی کشیدنی
lobelia
برگ توتون هندی
tobacconist
توتون فروش توتونچی
tobacconists
توتون فروش توتونچی
acutifoliate
دارای برگهای نوک تیز
dialysepalous
دارای کاس برگهای جدا
process server
مامور ابلاغ برگهای قانونی
interleaf
برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
half evergreen
دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
virginia
نام یکی از ایالات اتازونی توتون ویرژینی
ivy geranium
یکجور شمعدانی عطر که برگهایی مانند برگهای پاپیتال دارد
pot pourri
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
such like
وامثال ان
stamper
چکش وامثال ان
stations
توقفگاه نظامیان وامثال ان
stationed
توقفگاه نظامیان وامثال ان
polt
جوجه ماکیان وامثال ان
flinders
خرده شیشه وامثال ان
station
توقفگاه نظامیان وامثال ان
staplers
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
stapler
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
lifesaver
عضودسته نجات غریق وامثال ان
ribbons
نوار ضبط صوت وامثال ان
smokers
دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
smoker
دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
ribbon
نوار ضبط صوت وامثال ان
solid angle
زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
pilot burner
چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
scarfs
حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
coats of arms
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coat of arms
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
scarf
حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
posts
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
posted
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
oxygen tent
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tents
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
post
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
proliferous
بارور شونده بوسیله پیازیا جوانه زنی وامثال ان
slop
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
macedoine
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
slopping
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
shook
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
guard
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
scopolamine
ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
guards
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
esquire
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinges
درد کشیدن تیر کشیدن
twinge
درد کشیدن تیر کشیدن
agonise
زحمت کشیدن درد کشیدن
serrate leaves
برگهای ارهای یا دندانه دندانه
slots
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
shell shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
scrim
پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
shell-shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
millboard
مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
drag
کشیدن بزور کشیدن
dragged
کشیدن بزور کشیدن
drags
کشیدن بزور کشیدن
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
ratch
کشیدن
rax
کشیدن
stretches
کشیدن
stretched
کشیدن
draw a cheque for
چک کشیدن
stretched
: کشیدن
stretch
کشیدن
stretch
: کشیدن
chart
کشیدن
avulse
کشیدن
heave
کشیدن
threads
نخ کشیدن به
thread
نخ کشیدن به
drain
اب کشیدن از
withdrawals
پس کشیدن
withdrawal
پس کشیدن
abduce
به یک سو کشیدن
panted
دم کشیدن
drawing
کشیدن
charted
کشیدن
charting
کشیدن
charts
کشیدن
figure
کشیدن
figures
کشیدن
shoot up
قد کشیدن
figuring
کشیدن
flaunt
به رخ کشیدن
flaunted
به رخ کشیدن
flaunting
به رخ کشیدن
flaunts
به رخ کشیدن
heaved
کشیدن
drawings
کشیدن
pant
دم کشیدن
drain
کشیدن
drained
اب کشیدن از
drained
کشیدن
hauling
کشیدن
mark off
خط کشیدن
hauled
کشیدن
haul
کشیدن
give a pull at
کشیدن
lave
کشیدن
to pluck at
کشیدن
indraft
تو کشیدن
magnetised
کشیدن
magnetises
کشیدن
magnetising
کشیدن
magnetize
کشیدن
magnetizes
کشیدن
sinks
کشیدن
sink
کشیدن
indraght
تو کشیدن
snick
کشیدن
hauls
کشیدن
draw
کشیدن
draining
اب کشیدن از
draining
کشیدن
dessicate
اب کشیدن
draws
چک کشیدن
drains
اب کشیدن از
draw in
تو کشیدن
plotted
کشیدن
draws
کشیدن
drains
کشیدن
plots
کشیدن
draw
چک کشیدن
plot
کشیدن
evulsion
کشیدن
indravgnt
تو کشیدن
to run out
ته کشیدن
touse
کشیدن
strains
کشیدن
sighing
اه کشیدن
win over
کشیدن
chalk
خط کشیدن
sighs
اه کشیدن
chalked
خط کشیدن
chalking
خط کشیدن
chalks
خط کشیدن
utter a sigh
اه کشیدن
sighed
اه کشیدن
to smell about
بو کشیدن
to sniff at
بو کشیدن
to suck up
کشیدن
strain
کشیدن
to take off
سر کشیدن
to take pains
کشیدن
to take up
کشیدن
sigh
اه کشیدن
to toss off
سر کشیدن
to utter a sigh
اه کشیدن
drag
کشیدن
drawling
کشیدن
pull
کشیدن
drawls
کشیدن
string
به نخ کشیدن
imbibe
در کشیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com