English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
aspect نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
aspects نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
Other Matches
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
pressure altitude ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
HRG توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
frequencies تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
graphic تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
narrower کم پهنا
flatways از پهنا
flatwise از پهنا
narrow کم پهنا
width پهنا
expanses پهنا
expanse پهنا
narrowed کم پهنا
narrowest کم پهنا
broader پهنا
broadest پهنا
widthways از پهنا
crosswise از پهنا
amphleness پهنا
broad پهنا
breadth پهنا
crossways از پهنا
breadthways از پهنا
broadways از پهنا
oblongs دراز پهنا
cross fall شیب در پهنا
half width نیم پهنا
oblong دراز پهنا
mesokurtic میانه پهنا
widening اضافه پهنا
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
chiasma امیزش ازمیان یا از پهنا
carpet width پهنا و عرض فرش
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
cross section نیمرخ پهنا مقطع موثر
low altitude ارتفاع کم ارتفاع پست
object oriented استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flatlings زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatling زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
low airburst ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
facial index نسبت بین پهنا و طول صورت ضرب در عدد صد
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
HTTPD تصاویر
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
diorama تصاویر متغیر
graphically با استفاده از تصاویر
multiple images تصاویر چندگانه
exmeridian altitude ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
reprographics موضوعات کتبی تصاویر
picture interpretation test ازمون تفسیر تصاویر
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
artwork کارها و تصاویر گرافیکی
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
picture palace نمایش گاه تصاویر متحرک
rogues gallery گالری تصاویر جنایتکاران ومجرمین
healy picture completion test ازمون تکمیل تصاویر هیلی
episcope دستگاه نشان دهنده تصاویر
jacquard نقوش و تصاویر بر روی پارچه
graphic به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
fractal روش فشرده سازی تصاویر
displaying وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
discrete الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displays وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displayed وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
picturedrome سینما نمایش گاه تصاویر متحرک
cabinet prejection نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
planar اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
Paintbrush/Paint windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
images ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
denitometer وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
graphics چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
wysiwyg You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
scrapbook که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
image ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
scrapbooks که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
phantom section خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
pict قالب فایل گرافیکی که تصاویر را به صورت برداری ذخیره میکند
tiffs قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
tiff قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
pages حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
paged حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
tag image file format قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
page حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
grotesque [تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری]
jaguars -بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
jaguar -بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
facsimile روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
computer animation ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
story board مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
facsimiles روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
fractal قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
scarpbook عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
computer animation تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
commonest استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
FIF فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
commoners استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
graphics UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
common استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
faxed غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
VRAM حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
faxing غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
LCD چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
photoresist روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
graphical user interface واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
facsimiles روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimile روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
graphics کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
fullest کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
full کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
image تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
dissolve جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
dissolves جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
alphaphotographic آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
NetShow سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
contour lines خط هم ارتفاع
elevation ارتفاع
attack altitude ارتفاع تک
elevations ارتفاع
sawed off کم ارتفاع
apparent celestiallatitude ارتفاع
apothem ارتفاع
low-rise کم ارتفاع
altitude ارتفاع
depth ارتفاع
heights ارتفاع
depths ارتفاع
height ارتفاع
low level در ارتفاع کم
x height ارتفاع x
low کم ارتفاع کم
line height ارتفاع خط
altitudes ارتفاع
raster گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
animation ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animations ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
cruising altitude ارتفاع پرواز
depth of abutting gap faces ارتفاع شکاف
observed altitude ارتفاع حقیقی
hauteur ارتفاع غرور
quadrat ارتفاع سنج
pressure head ارتفاع فشار
computed altitude ارتفاع محسوب
optimum height ارتفاع مطلوب
percolation head ارتفاع نفوذ
high jump پرش ارتفاع
critical altitude ارتفاع بحرانی
cam throw ارتفاع منحنی
critical height ارتفاع بحرانی
cam throw ارتفاع بادامک
depth of tooth ارتفاع دندانه
head ارتفاع فشاری
height of fill ارتفاع خاکریز
height of rise ارتفاع ابگیر
height of rise ارتفاع برجستگی
height of site ارتفاع ایستگاه
height of site ارتفاع پایگاه
height overall ارتفاع ساختمان
high altitude از ارتفاع زیاد
high altitude ارتفاع زیاد
hypsometer ارتفاع پیما
hypsometer ارتفاع سنج
jump altitude ارتفاع پرش
low cloud ابرهای کم ارتفاع
low altitude ارتفاع پایین
height of eye ارتفاع راصد
height of centers ارتفاع مرکز
discharge head ارتفاع تخلیه
drop altitude ارتفاع پرش
drop altitude ارتفاع بارریزی
effective depth ارتفاع مفید
effective length of strut ارتفاع کمانش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com