Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
aftermost
نزدیک پاشنه
Other Matches
heels
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heel
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
wake
کف پاشنه
pivoted
پاشنه در
pivot footstep
پاشنه
stern
پاشنه
pivots
پاشنه در
after castle
پاشنه
sterns
پاشنه
quarter deck
پاشنه
shoe
پاشنه
door hinge
پاشنه
sterner
پاشنه
sternest
پاشنه
talons
پاشنه پا پاشنه
waked
کف پاشنه
talon
پاشنه پا پاشنه
wakes
کف پاشنه
upstream toe
پاشنه سد
pivot
پاشنه در
overtaking light
پاشنه
shoe lift
پاشنه کش
heelpiece
پاشنه
shoeing
پاشنه
shoes
پاشنه
heels
پاشنه
bridge shoe
پاشنه پل
bridge seat
پاشنه پل
door-furniture
پاشنه ی در
triggers
پاشنه
triggered
پاشنه
trigger
پاشنه
cups
پاشنه در
cupped
پاشنه در
cup
پاشنه در
heels
ته پاشنه کف
bridge shoe
پاشنه
heels
پاشنه در
heel
پاشنه سد
door hinge
پاشنه در
heel
ته پاشنه کف
heel
پاشنه
heels
پاشنه سد
heel
پاشنه در
abaft
به سمت پاشنه
transom stern
پاشنه تخت
pivot instep kick
ضربه با پاشنه پا
stern rope
طناب پاشنه
step
پاشنه کفش
shoehorn
پاشنه کش کفش
stepping
پاشنه کفش
kedge anchor
لنگر پاشنه
kick with the heel
ضربه با پاشنه پا
bootjack
پاشنه کش چکمه
shoehorns
پاشنه کش کفش
tiller flat
سکان پاشنه
trim aft
نشست پاشنه
trunnion
پاشنه افقی
calcaneum
استخوان پاشنه
pivots
پاشنه گردان
pivoted
پاشنه گردان
to take to ones heels
پاشنه راورکشیدن
toe protection
پاشنه بندی
pivot
پاشنه گردان
boat tail
پاشنه قایق
after turret
توپ پاشنه
mizzen sail
بادبان پاشنه
aft spring
اسپرینگ پاشنه
transom stern
پاشنه صاف
quarter boom
تیرک پاشنه
heeler
پاشنه ساز
heel and toe
با پنجه و پاشنه
heel loop
قوس پاشنه
heel
پاشنه
[کفش]
sternest
پاشنه ناو
following sea
موج پاشنه
heel cut
محافظ پاشنه پا
heeltap
لایی پاشنه
heelpiece
پاشنه پوش
fantail
پاشنه ناو
stern
پاشنه ناو
dead astern
درست پاشنه
sterner
پاشنه ناو
dwi chook
پشت پاشنه پا
poop deck
بالاترین پل پاشنه
quarter boom
بوم پاشنه
sterns
پاشنه ناو
slipshod
پاشنه خوابیده
heels
توپ را با پاشنه پا رد کردن
splash board
سپر پاشنه قایق
by the stern
از طرف پاشنه ناو
ensign staff
میله پرچم پاشنه
stern fast
طناب پاشنه قایق
stern hook
نفر پاشنه قایق
sternfast
طناب پاشنه قایق
stern post
ستون پاشنه ناو
pivots
روی پاشنه چرخیدن
pivots
پاشنه محور چرخ
drilling shoe
پاشنه ی مته کاری
pirouettes
چرخ روی پاشنه
top lift
طبقه زیرین پاشنه پا
heel kick
ضربه با پاشنه پا به عقب
heels
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
fore foot
کیل ناو در پاشنه
shoehorns
پاشنه کش بکار بردن
heel
توپ را با پاشنه پا رد کردن
block heel
نعلبند پاشنه اسب
heel
در پاشنه قرار گرفتن
taffrail
نرده پاشنه ناو
heel
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
percussion gun
تفنگ پاشنه دار
shoehorn
پاشنه کش بکار بردن
shoes
پاشنه کیل ناو
shoe
پاشنه کیل ناو
heeltap
لایه پاشنه کفش
heel thrust
فشار پاشنه پا در پیچیدن
pivoted
روی پاشنه چرخیدن
insteps
پاشنه جوراب یاکفش
instep
پاشنه جوراب یاکفش
after body
قسمت پاشنه ناو
swivel
لولای پاشنه گرد
swivelled
لولای پاشنه گرد
swivels
لولای پاشنه گرد
running free
بادبانی با باد پاشنه
pirouette
چرخ روی پاشنه
on the quarter
در جهت پاشنه ناو
pivot
روی پاشنه چرخیدن
pivoted
پاشنه محور چرخ
pivot
پاشنه محور چرخ
sock
کفش راحتی بی پاشنه
shoeing
پاشنه کیل ناو
huarache
کفش راحتی پاشنه کوتاه
roughshod
دارای نعل پاشنه دار
sternway
پیشروی ناواز سمت پاشنه
napoleon
چکمه پاشنه بلند ناپلئونی
fore and aft
امتداد سینه تا پاشنه ناو
trim
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
kickoff
ضربه ازاد با پاشنه پا درشروع
pivot
روی پاشنه گشتن چرخیدن
stern tube
لوله اژدر پاشنه ناو
pivoted
روی پاشنه گشتن چرخیدن
dead astern
درست در سمت پاشنه ناو
chopine
نوعی کفش پاشنه بلند
trims
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
trimmest
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
snowplow
توقف با بردن پاشنه ها بعقب
pivots
روی پاشنه گشتن چرخیدن
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
french heel
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
brogan
چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
skulls
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
skull
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
hard starboard
ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
dragged
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
chopped
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
musub duchi
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
at hand
نزدیک
hand-to-hand
نزدیک
closes
نزدیک
near upon
نزدیک
on the eve of
نزدیک
next door to
نزدیک
upcoming
نزدیک
closest
نزدیک
beside
نزدیک
not ahunderd mails flom
نزدیک
close
نزدیک
forthcoming
نزدیک
close-up
از نزدیک
approaching
نزدیک
closer
نزدیک
nigh
نزدیک
on the verge of
نزدیک به
close-ups
از نزدیک
hand to hand
نزدیک
in sight
نزدیک
nearing
نزدیک
nears
نزدیک
nearest
نزدیک
forby
نزدیک
up to
<idiom>
نزدیک به
up against
<idiom>
نزدیک به
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com