Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
vivacity
نشاط نیروی حیاتی
Other Matches
elanvital
نشاط حیاتی
lifeblood
نیروی حیاتی
stamina
نیروی حیاتی
vital force
نیروی حیاتی
elanvital
نیروی حیاتی
vitality
نیروی حیاتی
combat essential
اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
vitalist
خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
vitalistic
خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
merriment
نشاط
spree
نشاط
esprit
نشاط
spirituelle
با نشاط
sprightliness
نشاط
spree
نشاط
sprees
نشاط
splore
نشاط
randan
نشاط
vivacious
با نشاط
exhilaration
نشاط
hilarity
نشاط
merriment
نشاط
joy
نشاط
vital
<adj.>
با نشاط
alacrity
نشاط
jolly
<adj.>
پر نشاط
effervescent
<adj.>
پر نشاط
debonair
<adj.>
پر نشاط
vivacious
<adj.>
پر نشاط
alacrity
نشاط
sprightly
<adj.>
پر نشاط
hilarity
نشاط
jazz
نشاط
gawsy
با نشاط
frolicsomeness
نشاط
f.of spirits
نشاط
friskiness
نشاط
gaily
با نشاط
gawsie
با نشاط
esprit
نشاط
jazz
نشاط
unalterable
<adj.>
حیاتی
major
<adj.>
حیاتی
essential
<adj.>
حیاتی
unalienable
<adj.>
حیاتی
quintessential
<adj.>
حیاتی
vital
<adj.>
حیاتی
substantive
[essential]
<adj.>
حیاتی
absolute
<adj.>
حیاتی
indispensable
<adj.>
حیاتی
of vital importance
حیاتی
inevitable
<adj.>
حیاتی
triphibian
سه حیاتی
inalienable
<adj.>
حیاتی
triphibious
سه حیاتی
essentials
حیاتی
biotic
حیاتی
vital
حیاتی
essential
حیاتی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
winterly
زمستانی بی نشاط
liveliest
از روی نشاط
livelier
از روی نشاط
racy
با نشاط مهیج
exhilarate
نشاط دادن
exhilarated
نشاط دادن
exhilarates
نشاط دادن
exhilarating
نشاط دادن
merrily
از روی نشاط
ebullience
گرمی و نشاط
joie de vivre
نشاط زندگی
lively
از روی نشاط
jovial
<adj.>
نشاط انگیز
extatic
نشاط امیز
festively
با سرور و نشاط
good-humored
<adj.>
نشاط انگیز
life force
نشاط حیات
allegro
نشاط انگیز
exhilarant
نشاط اور
mirth
نشاط شادی
lively
<adj.>
نشاط انگیز
life
شور و نشاط
languish
بی نشاط شدن
vivid
<adj.>
پر شور و نشاط
exhilarating
<adj.>
نشاط انگیز
guidwille
پرسرور و نشاط
exhilarative
نشاط اور
guidwille
نشاط انگیز
lebensraum
فضای حیاتی
vital capacity
فرفیت حیاتی
vital capacity
گنجایش حیاتی
life zone
منطقه حیاتی
vital area
منطقه حیاتی
biogeography
جغرافیای حیاتی
critical
حیاتی بحرانی
homeostasis
تعادل حیاتی
urgent priority
تقدم حیاتی
vital ground
زمین حیاتی
lifeblood
خون حیاتی
vital necessity
ضرورت حیاتی
vital statistics
امارهای حیاتی
vital interest
مصلحت حیاتی
oeuvre
کار حیاتی
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
vital index
شاخص حیاتی
biocatalyst
کاتالیزورهای حیاتی
essential supply
اماد حیاتی
vitalism
حیاتی نگری
vital statistics
امار حیاتی
elevating
نشاط دادن افراشتن
gayly
با خوشحالی ز باسرور و نشاط
elevate
نشاط دادن افراشتن
elevates
نشاط دادن افراشتن
primrose
زهر الربیع پر نشاط
primroses
زهر الربیع پر نشاط
scherzo
قطعه نشاط انگیزوهزلی
disports
حرکات نشاط انگیزکردن
disport
حرکات نشاط انگیزکردن
disported
حرکات نشاط انگیزکردن
disporting
حرکات نشاط انگیزکردن
keyitem
اقلام ضروری و حیاتی
emergency
غیر منتظره حیاتی
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
vitals
اعضای حیاتی و موثربدن
emergencies
غیر منتظره حیاتی
biogeographic
مربوط به جغرافیای حیاتی
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
vivacious
مسرور دارای سرور و نشاط
galop
رقص نشاط انگیز قرن 91
cancan
یک نوع رقص نشاط اور
randan
سرخوش بودن نشاط کردن
mission essential
حیاتی از نظر انجام ماموریت
sensitive
حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
vital area
منطقه حیاتی پدافند هوایی
urgency of need
حیاتی بودن احتیاج به اماد
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
rigadoon
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
galumph
جست وخیز نشاط انگیز کردن
mazurka
رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
straight face
چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
diastase
دیاستاز واسطه پدیده های حیاتی
essential item list
فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
capriccio
قطعه موسیقی ازاد با ضرب نشاط اور
life cycle
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
capital
قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
anticatalyst
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
parabiosis
برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
mastered
نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
plastogene
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
estrogen
ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
masters
نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master
نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
privilege
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
biochemist
متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
biochemists
متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
vital statistics
امار زاد و ولد و مرگ و میر امار حیاتی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
biochemical
مربوط به شیمی حیاتی یازیست شیمی
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
jets
نیروی جت
jetting
نیروی جت
jetted
نیروی جت
jet
نیروی جت
jet propulsion
نیروی جت
total force
نیروی کل
electrostatic force
نیروی الکتروستاتیکی
explosive force
نیروی انفجار
ground forces
نیروی زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com