Dictiornary-Farsi | نشانگان انطباق عمومی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
general adaptation syndrome	نشانگان انطباق عمومی


Other Matches

adaptation syndrome	نشانگان انطباق
general quarters	اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
syndrome	نشانگان
scheie's syndrome	نشانگان شی
syndromes	نشانگان
introduce	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware	ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
stockholm syndrome	نشانگان استکهلم
Down's syndrome	نشانگان داون
munchausen syndrome	نشانگان مونچاوزن
parkinson's syndrome	نشانگان پارکینسون
turner's syndrome	نشانگان ترنر
effort syndrome	نشانگان تلاش
gerstmann syndrome	نشانگان گرستمان
triple x syndrome	نشانگان سه ایکسی
ganser syndrome	نشانگان گانسر
capgras syndrome	نشانگان کپگراس
kanner's syndrome	نشانگان کانر
pick's syndrome	نشانگان پیک
cushing's syndrome	نشانگان کوشینگ
dacosta's syndrome	نشانگان داکوستا
korsakoff's syndrome	نشانگان کرساکف
obs	نشانگان اسیب مغزی
amnesic syndrome	نشانگان یاد زدودگی
organic brain syndrome	نشانگان اسیب مغزی
acute brain syndrome	نشانگان مغزی حاد
kluver bucy syndrome	نشانگان کلوور- بوسی
pickwickian syndrome	نشانگان پیک ویکی
social breakdown syndrome	نشانگان فروپاشی اجتماعی
frontal lobe syndrome	نشانگان قطعه پیشانی
klinefelter's syndrome	نشانگان کلاین فلتر
withdrawal syndrome	نشانگان ترک دارو
general porpose	کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
coincidence	انطباق
superposition	انطباق
coincidences	انطباق
self identity	انطباق
accommodations	انطباق
adaptations	انطباق
conformity	انطباق
adaptation	انطباق
adaption	انطباق
accommodation	انطباق
suits	تعقیب انطباق
adaptation level	سطح انطباق
sensory adaptation	انطباق حسی
brightness adaptation	انطباق با درخشندگی
matching stub	مفتول انطباق
absolute accommodation	انطباق مطلق
coincidence	اقتران انطباق
goodness of fit	میزان انطباق
visual adaptation	انطباق دیداری
coincident current	با انطباق جریان
light adaptation	انطباق با روشنایی
suit	تعقیب انطباق
suited	تعقیب انطباق
dark adaptation	انطباق با تاریکی
social adaptiveness	انطباق اجتماعی
unadapted	انطباق نایافته
adaptability	قابلیت انطباق
superimposable	انطباق پذیر
decency	انطباق بامورد
alignment	تنظیم انطباق
superposable	قابل انطباق
alignments	تنظیم انطباق
coincidences	اقتران انطباق
scotopic adaptation	انطباق با تاریکی
adjustability	درجه انطباق
adaptable	انطباق پذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
synchrony	انطباق تقارن
adaptability	انطباق پذیری
adaptation time	زمان انطباق
adaptometer	انطباق سنج
sovietization	انطباق با رژیم شوروی
suit the punishment to the crime	انطباق مجازات بر جرم
synchronism	ایجاد همزمانی انطباق
associable	معاشرتی انطباق پذیر
synchronizes	انطباق زمانی داشتن
aberration	عدم انطباق کانونی
parallax	اختلاف منظر انطباق
synchronised	انطباق زمانی داشتن
synchronize	انطباق زمانی داشتن
synchronising	انطباق زمانی داشتن
synchronises	انطباق زمانی داشتن
coincidence adjustment	تعیین مسافت به وسیله انطباق
self adjustment	انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
compatability	قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
formalization	انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau	شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
consolidated dining facility	تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
leninism	اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
rationalization	انطباق با اصول عقلانی عقلانی کردن
common carrier	موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common control	کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
oecumenical	عمومی
hackneyed	عمومی
widest	عمومی
wide	عمومی
generic	عمومی
common user	عمومی
wider	عمومی
popular	عمومی
rife	عمومی
commonest	عمومی
generals	عمومی
outlining	خط عمومی
commoners	:عمومی
commoners	عمومی
commonest	:عمومی
general	عمومی
outlines	خط عمومی
overt	عمومی
outline	خط عمومی
the public voice	عمومی
general porpose	عمومی
common	عمومی
universal	عمومی
public	عمومی
ecumenic	عمومی
outlined	خط عمومی
common	:عمومی
general depot	انبار عمومی
general paralysis	فلج عمومی
general outpost	پاسدار عمومی
general allotment	اختصاصات عمومی
general outpatient clinic	درمانگاه عمومی
general concepts	تدبیر عمومی
general depot	امادگاه عمومی
general damage	خسارت عمومی
general cargo	بار عمومی
general amnesty	عفو عمومی
general education	اموزش عمومی
plaza	میدان عمومی
potlatch	جشن عمومی
open house	جشن عمومی
comulative action	اثر عمومی
public relations	روابط عمومی
general practitioner	پزشک عمومی
public a	وکیل عمومی
public opinion	افکار عمومی
general meeting	مجمع عمومی
public amnsement	نمایشگاه عمومی
general equilibrium	تعادل عمومی
general factor	عامل عمومی
general grant	کمک عمومی
vogue	عمومی ورایج
general mobilization	بسیج عمومی
general intelligence	هوش عمومی
general message	پیام عمومی
latrine	مستراح عمومی
general meeting	گردهمایی عمومی
general meeting	جلسه عمومی
pissoir	مستراح عمومی
public affairs	روابط عمومی
general paresis	فلج عمومی
consolidated annuities	دیون عمومی
common purse	وجوه عمومی
general stock	سهام عمومی
common nuisance	اضرار عمومی
common language	زبان عمومی
common labour	کارگر عمومی
common items	قطعات عمومی
checkup	معاینه عمومی
encyclic	عمومی دوری
general reserve	احتیاط عمومی
general supplies	تدارکات عمومی
general supplies	اماد عمومی
general support	پشتیبانی عمومی
general welfare	رفاه عمومی
general theory	نظریه عمومی
general tariff	تعرفه عمومی
counsel for the crown	وکیل عمومی
public welfare	رفاه عمومی
prosecture	وکیل عمومی
in the sight of the public	در انظار عمومی
common user items	اقلام عمومی
common user	خدمات عمومی
general relativity	نسبیت عمومی
general register	ثبات عمومی
common hardware	قطعات عمومی
folkway	طرزفکر عمومی
folkway	احساسات عمومی
general quarters	اسایشگاههای عمومی
fourth estate	مطبوعات عمومی
general psychology	روانشناسی عمومی
g/a	خسارت عمومی
general ability	توانایی عمومی
general act	سند عمومی
alameda	گردشگاه عمومی
common parts	قطعات عمومی
overhead costs	هزینههای عمومی
open court	محکمه عمومی
common grid	شبکه عمومی
general staff	ستاد عمومی