English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
tick نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticked نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticks نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
Other Matches
data ارقام
numerics ارقام
statistics ارقام
metronome بکارمیرود
metronomes بکارمیرود
raw data ارقام خام
sales figure ارقام فروش
figures shift مبدله ارقام
aggregates ارقام کلی
check digits ارقام تست
aggregate ارقام کلی
the above figures ارقام بالا
Roman numerals ارقام رومی
precision تعداد ارقام یک عدد
digit محل ارقام در عدد
manipulation ارقام راجابجا کردن
decimal digit ارقام دستگاه دهدهی
digits محل ارقام در عدد
digit span test ازمون فراخنای ارقام
sequences مجموعهای از ارقام دودویی
significant digits ارقام معنی دار
sequence مجموعهای از ارقام دودویی
documented plan figures ارقام مستند برنامه
equivalent binary digits ارقام دودویی معادل
equivalent binary digits ارقام دودویی هم ارز
notation نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
items تعداد حروف و ارقام در داده
item تعداد حروف و ارقام در داده
notations نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
byte گروهی از بیتها یا ارقام باینری
bytes گروهی از بیتها یا ارقام باینری
hyphens خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphen خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
corn popper غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
sienna که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
blacktop موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
stat [on something] ارقام [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
natural نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
naturals نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
basket weave pattern طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
corporale پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
capital expenditure هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
flat boat یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
pergameneous مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
normalization تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
esparto یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
metonym لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
knick knack چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
jacob's staff چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
kieselguhr سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
notation سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
notations سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
amulet دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
mopping چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
ack علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
noughts and crosses یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
herbicides عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicide عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
amulets دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
mopped چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
forth این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
tallow پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
kino شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
sprag قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
tape line تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
forrel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
hep حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
bcd نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی
erase قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
erased قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erasing قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erases قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
catgut روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
gimbals اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
palmyra یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
macedoine مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
fumigant ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
eudiometer اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
text فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
file به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
filed به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
scalogram نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
texts فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
scallywag نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
comparison تطبیق
matches تطبیق
comparisons تطبیق
match تطبیق
adaptation تطبیق
adaptations تطبیق
harmony تطبیق
harmonies تطبیق
collation تطبیق
checks تطبیق
checked تطبیق
adjustments تطبیق
confirmation تطبیق
adjustment تطبیق
accommodating تطبیق
conformation تطبیق
check تطبیق
matching تطبیق
collations تطبیق
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
puncheon ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
gimbal ring اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
palmitic اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
accommodation تطبیق موافقت
adjustments تنظیم تطبیق
identification تطبیق تمیز
check تطبیق کردن
adjusability قابلیت تطبیق
adaptations تطبیق اقتباس
match تطبیق تطابق
adaptation تطبیق اقتباس
fire support coordination تطبیق اتش
jibes تطبیق کردن
jibed تطبیق کردن
jibe تطبیق کردن
gibes تطبیق کردن
maladjustments عدم تطبیق
maladjustment عدم تطبیق
matches تطبیق تطابق
verification وارسی تطبیق
matched تطبیق یافته
adaption تطبیق اقتباس
accommodations تطبیق موافقت
adjustable قابل تطبیق
collations تطبیق دستخط ها
collation تطبیق دستخط ها
versatility تطبیق پذیری
reconcilement التیام تطبیق
adapted تطبیق شده
accomodate تطبیق کردن
concordances تطبیق نامه
concordance تطبیق نامه
adapter تطبیق کننده
adapter تطبیق دهنده
stock adjustment تطبیق موجودی
template matching تطبیق الگوها
adjusts تطبیق دادن
comparisons تطبیق سنجش
conforms تطبیق کردن
accommodate تطبیق نمودن
alignments تطبیق دادن
adjusting تطبیق دادن
adjust تطبیق دادن
accommodate تطبیق دادن
accommodated تطبیق نمودن
compare with تطبیق کردن
accommodated تطبیق دادن
accommodates تطبیق نمودن
accommodates تطبیق دادن
reconcile تطبیق کردن
certificate of compliance گواهی تطبیق
reconciles تطبیق کردن
reconciling تطبیق کردن
completeness check تطبیق کامل
jibing تطبیق کردن
comparison تطبیق سنجش
fire coordination تطبیق اتش
coincidences تطبیق برخورد
coincidence تطبیق برخورد
checked تطبیق کردن
coordinator تطبیق کننده
dark adaptation تطبیق با تاریکی
alignment تطبیق دادن
checks تطبیق کردن
inapplicable تطبیق نکردنی
conform تطبیق کردن
conformed تطبیق کردن
conforming تطبیق کردن
parcel paper یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
milk of magnesia مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
cellulose nitrate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
personal ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
adaptor تطبیق دهنده ماسوره
irreconcilable غیر قابل تطبیق
inapplicably بطوریکه تطبیق ننماید
inapplicability عدم تناسب یا تطبیق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com