Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
judge made law
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
Other Matches
communism
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
record book
دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
lower courts
محاکم ابتدایی
temporal tribunal
محاکم عرفیه
lower courts
محاکم تالی
competency of courts
صلاحیت محاکم
judicial court
محاکم عدلیه
assize court
محاکم سیار جنایی
lord chancellor
رئیس کل قضات محاکم
decrees
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decree
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreeing
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreed
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
dossiers
سوابق
case histories
سوابق
case history
سوابق
references
سوابق
reference
سوابق
dossier
سوابق
records
سوابق
information
سوابق
record keeping
نگهداری سوابق
data
سوابق دانسته ها
incorporating
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
data
سوابق عناصر داده ها
logbook
کتاب سوابق هواپیما
record book
دفتر ثتب سوابق
gun book
دفتریادداشت سوابق توپ
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
please send me the p papers
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
machine based
مبتنی بر ماشین
democratic
مبتنی بر دمکراسی
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
character based program
برنامه مبتنی بر کاراکتر
market directed economy
اقتصاد مبتنی بر بازار
tortious
مبتنی بر تعدی و تفریط
computer based training
تربیت مبتنی بر کامپیوتر
judge advocate general
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
exempt player
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
hypostyle
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
approved data
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
juratory
قضایی
juridical
قضایی
judicial
قضایی
judiciary
قضایی
jurisdiction
قضایی
jural
قضایی
pan germanism
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
judicature
حوزه قضایی
precedent
رویه قضایی
the rule of law
تامین قضایی
law courts
دادگاه قضایی
rogatory
نیابت قضایی
legal assistance
مشاوره قضایی
judicial precedent
رویه قضایی
judicial settlement
تسویه قضایی
judicial settlement
حل اختلاف قضایی
precedents
رویه قضایی
jurisdiction
حوزهء قضایی
judicial delegation
تفویض قضایی
legal suit
تعقیب قضایی
quasi judicial
شبه قضایی
judicature
قوه قضایی
legal
شرعی قضایی
litigation
دعوی قضایی
institution
تاسیس قضایی
judicial assistance
معاضدت قضایی
judicial circumstantial evidence
اماره قضایی
legal aid
معاضدت قضایی
presumption juris tantum
اماره قضایی
judicial immunity
مصونیت قضایی
judiciary
قوه قضایی
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
law agent
نماینده قضایی
law court
دادگاه قضایی
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
dialectic
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
dialectic materialism
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
enforcement of judgement
اجرای احکام قضایی
district attorney
بازپرس بخش قضایی
district attorneys
بازپرس بخش قضایی
extrajudicial
خارج ازصلاحیت قضایی
legal advice
مشورت یا نظر قضایی
justiciar
مامور قضایی عالیرتبه
sub judice
بدون تصمیم قضایی
predicates
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
circuits
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
dictum
گفته افهار نظر قضایی
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
dictums
گفته افهار نظر قضایی
proetor
متصدی امور قضایی وکشوری
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
objectivism
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
quarter session
محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
dogmatism
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
rogatory letters
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
forward chaining
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
fractional reserve banking
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
imperialism
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
imperialism
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
isolationism
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
pilot
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
pilots
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
piloted
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
sokeman
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadres
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadre
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
coroner
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
coroners
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
service records
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
concurrent jurisdiction
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
devil's advocates
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate
کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
permission
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
prohibition
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
predicate
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
bureaucreacy
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
intermediate
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
legalism
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
contracts under seal
عقود مصدقه عقود مبتنی بر سند رسمی
subjective
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
legal
حقوقی
juridical
حقوقی
de jure
حقوقی
jural
حقوقی
soundex code
کد حقوقی
juristically
از لحاظ حقوقی
legal counsel
مشاور حقوقی
soundex code
کد حقوقی پرسنلی
juridical personality
شخصیت حقوقی
Legal Advisor
مشاور حقوقی
artificial persons
اشخاص حقوقی
jeopardy
گرفتاری حقوقی
law agent
نماینده حقوقی
law term
اصطلاح حقوقی
legal adviser
مشاور حقوقی
legal personality
شخصیت حقوقی
legal responsibility
مسئوولیت حقوقی
jurisprudence
علم حقوقی
juridical person
شخص حقوقی
corporate body
شخص حقوقی
legal
مشروع حقوقی
pay voucher
سند حقوقی
pay voucher
حواله حقوقی
civil proceedings
اقدامات حقوقی
pay grade
ضریب حقوقی
medicolegal
پزشکی- حقوقی
civil
داخلی حقوقی
legal person
شخص حقوقی
legal fiction
تصور حقوقی
commentaries
تفسیر حقوقی
commentary
تفسیر حقوقی
solicitors
مشاور حقوقی
solicitor
مشاور حقوقی
legal advisor
مشاور حقوقی
legal committee
کمیته حقوقی
legal entity
شخص حقوقی
juridically
از لحاظ حقوقی
legal department
اداره حقوقی
coroners
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
jurisconsult
فقیه مشاور حقوقی
culpable
<adj.>
مستوجب مجازات
[حقوقی]
civil procedure
اصول محاکمات حقوقی
civil low
سیستم حقوقی رم باستان
civil action
دعوی مدنی یا حقوقی
in legal parlance
بزبان یا عباراتی حقوقی
military pay order
لیست حقوقی پرسنل
isonomy
تساوی سیاسی و حقوقی
culpable
<adj.>
سزاوار کیفر
[حقوقی]
actionable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com