Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
general plan
نقشه عمومی
Search result with all words
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
Other Matches
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
generals
عمومی
ecumenic
عمومی
commoners
عمومی
common user
عمومی
general porpose
عمومی
general
عمومی
commoners
:عمومی
common
عمومی
common
:عمومی
commonest
:عمومی
overt
عمومی
universal
عمومی
oecumenical
عمومی
commonest
عمومی
wider
عمومی
generic
عمومی
public
عمومی
hackneyed
عمومی
outlines
خط عمومی
widest
عمومی
outlining
خط عمومی
popular
عمومی
rife
عمومی
outline
خط عمومی
the public voice
عمومی
outlined
خط عمومی
wide
عمومی
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
general strikes
اعتصاب عمومی
public nuisances
مزاحمت عمومی
public nuisance
مزاحمت عمومی
general election
انتخابات عمومی
general elections
انتخابات عمومی
commonwealth
ثروت عمومی
amnesty
عفو عمومی
secularising
عمومی کردن
secularize
عمومی کردن
secularized
عمومی کردن
commonwealths
ثروت عمومی
secularizes
عمومی کردن
secularizing
عمومی کردن
secularises
عمومی کردن
amnesties
عفو عمومی
general meeting
گردهمایی عمومی
general meeting
جلسه عمومی
general mobilization
بسیج عمومی
dispensaries
داروخانه عمومی
general outpatient clinic
درمانگاه عمومی
general outpost
پاسدار عمومی
general paralysis
فلج عمومی
general paresis
فلج عمومی
overheads
هزینههای عمومی
general psychology
روانشناسی عمومی
general quarters
اسایشگاههای عمومی
common language
زبان عمومی
general register
ثبات عمومی
dispensary
داروخانه عمومی
offices
شغل عمومی
general strike
اعتصاب عمومی
office
شغل عمومی
public sector
بخش عمومی
burdens
هزینه عمومی
burden
هزینه عمومی
general meeting
مجمع عمومی
general message
پیام عمومی
public schools
مدارس عمومی
general relativity
نسبیت عمومی
secularised
عمومی کردن
checkup
معاینه عمومی
uniform
عمومی متحدالمال
common user items
اقلام عمومی
vogue
عمومی ورایج
latrine
مستراح عمومی
comulative action
اثر عمومی
open house
جشن عمومی
consolidated annuities
دیون عمومی
counsel for the crown
وکیل عمومی
prosecture
وکیل عمومی
public relations
روابط عمومی
uniforms
عمومی متحدالمال
prevailing
عمومی متداول
collective call sign
معرف عمومی
central war
جنگ عمومی
cameralistic science
مالیه عمومی
common grid
شبکه عمومی
common hardware
قطعات عمومی
collective
مشترک عمومی
common items
قطعات عمومی
common labour
کارگر عمومی
alameda
گردشگاه عمومی
common nuisance
اضرار عمومی
common parts
قطعات عمومی
common purse
وجوه عمومی
common user
خدمات عمومی
general practitioner
پزشک عمومی
encyclic
عمومی دوری
general damage
خسارت عمومی
general depot
انبار عمومی
general depot
امادگاه عمومی
generalised
عمومی کردن
generalises
عمومی کردن
general education
اموزش عمومی
general equilibrium
تعادل عمومی
generalising
عمومی کردن
general factor
عامل عمومی
general grant
کمک عمومی
general intelligence
هوش عمومی
generalizes
عمومی کردن
generalizing
عمومی کردن
general concepts
تدبیر عمومی
general cargo
بار عمومی
folkway
طرزفکر عمومی
folkway
احساسات عمومی
fourth estate
مطبوعات عمومی
public opinion
افکار عمومی
g/a
خسارت عمومی
general ability
توانایی عمومی
plebiscites
اراء عمومی
general act
سند عمومی
general allotment
اختصاصات عمومی
general amnesty
عفو عمومی
general assembly
مجمع عمومی
plebiscite
اراء عمومی
general reserve
احتیاط عمومی
public affairs
روابط عمومی
bussed
مسیر عمومی
public expenditures
مخارج عمومی
public facilities
تسهیلات عمومی
public finance
مالیه عمومی
public goods
کالاهای عمومی
public image
تصور عمومی
public information
اطلاعات عمومی
public institutions
موسسات عمومی
GHQ
ستاد عمومی
busses
مسیر عمومی
reason of state
مصالح عمومی
public amnsement
نمایشگاه عمومی
public benefits
منافع عمومی
busing
مسیر عمومی
public borrowing
استقراض عمومی
general requirements
نیازهای عمومی
public cost
هزینه عمومی
public debt
قرضه عمومی
public decency
عفت عمومی
public deposits
سپردههای عمومی
public domain
خط مشی عمومی
public enterprises
موسسات عمومی
public interest
منافع عمومی
public interest
نفع عمومی
public place
مکان عمومی
suffrage universal
حق رای عمومی
public policy
سیاست عمومی
public property
مال عمومی
public servant
مستخدم عمومی
public services
خدمات عمومی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com