Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
fire point
نقطه اتش گیری
Search result with all words
dewpoint metering unit
واحد اندازه گیری نقطه شبنم
drop point tester
دستگاه اندازه گیری نقطه قطران
Other Matches
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
spot
نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
stpular
نقطه نقطه
spotter
نقطه نقطه
jot
نقطه
punctulate
نقطه نقطه
point to point
نقطه به نقطه
spots
نقطه
punctum
نقطه
punctation
نقطه
dotty
نقطه نقطه
punchation
نقطه
speckle
نقطه
neel point
نقطه نل
full stops
نقطه
jotted
نقطه
jots
نقطه
punctate
نقطه نقطه
full stop
نقطه
prick
نقطه
point
نقطه
tittle
نقطه
ice point
نقطه یخ
ice melting point
نقطه یخ
two dots one dash line
خط دو نقطه یک خط
specks
نقطه
ellipsis
سه نقطه
[...]
speck
نقطه
period
نقطه
dotting
نقطه
pricked
نقطه
dot
نقطه
pricks
نقطه
pricking
نقطه
periods
نقطه
access point
نقطه دسترس
aiming point
نقطه نشانی
radix point
نقطه ممیز
radix point
نقطه مبنا
anchoring point
نقطه مرجع
standpoints
نقطه نظر
quiescent point
نقطه استراحت
lattice point
نقطه شبکه
standpoints
نقطه ثابت
rivet point
نقطه پرچ
warm spot
نقطه گرماگیر
puncuation
نقطه گذاری
agreed point
نقطه قراردادی
reentry point
نقطه بازگشت
access point
نقطه فرود
accumulation point
نقطه تجمع
pricked
نقطه نت موسیقی
access point
نقطه دستیابی
adjusting point
نقطه تنظیم
release point
نقطه رهایی
prick
نقطه نت موسیقی
viewpoint
نقطه نظر
reference point
نقطه مبنا
viewpoints
نقطه نظر
pricking
نقطه نت موسیقی
water point
نقطه تقسیم اب
weak point
نقطه ضعیف
at the point of sale
در نقطه فروش
mark
پایه نقطه
counterpoint
نقطه مقابل
dotting
نقطه گذاشتن
dotting
نقطه دارکردن
dot
نقطه گذاشتن
dot
نقطه دارکردن
crotches
نقطه انشعاب
crotch
نقطه انشعاب
zero point
نقطه صفر
base point
نقطه مبنا
basic point
نقطه مبداء
projection of a point
تصویر نقطه
marks
پایه نقطه
balanc point
نقطه تعادل
yield point
نقطه تسلیم
punctation
نقطه سازی
weak square
نقطه ضعف
punctate
مثل نقطه
auxiliary target
نقطه کمکی
azeotrope point
نقطه همجوشی
abscissa
طول نقطه
azeotrope point
نقطه ازئوتروپ
hot spots
نقطه داغ
azimuth
نقطه جنوب
whole hog
تادورترین نقطه
yeild point
نقطه تسلیم
yellow spot
نقطه زرد
yield point
نقطه شکست
standpoint
نقطه نظر
punctual
ثابت در یک نقطه
spits
یک نقطه از خشکی
origin
نقطه شروع
transition point
نقطه فراگذری
triple point
نقطه سه گانه
origins
نقطه شروع
stagnation point
نقطه ایستائی
staddle
نقطه اتکاء
spot welding
نقطه جوش
turn-offs
نقطه انحراف
turn-offs
نقطه تحول
turn-off
نقطه انحراف
spot distortion
اغتشاش نقطه
splotch
نقطه وصله
turn-off
نقطه تحول
spit
یک نقطه از خشکی
stpular
نقطه مانند
topnotch
اخرین نقطه
hot spot
نقطه داغ
point
نقطه نوک
equinox
نقطه اعتدالین
dotted
نقطه دار
dotted
خط نقطه چین
dots
نقطه چین
tack weld
نقطه جوش
terminus a que
نقطه شروع
whither
بکدام نقطه
support point
نقطه امن
supply point
نقطه تدارکات
supply point
نقطه اماد
strong point
نقطه مستحکم
terminuse ad quem
نقطه پایان
thermal critical point
نقطه توقف
solstitial point
نقطه انقلاب
solidifying point
نقطه انجماد
counterpart
نقطه مقابل
counterparts
نقطه مقابل
crossing point
نقطه تلاقی
pointing
نقطه گذاری
crossing points
نقطه تلاقی
umbra
نقطه تاریک
crossing
نقطه تقاطع
scotoma
نقطه کور
vanishing point
نقطه تلاقی
fix
نقطه کردن
vernal equinox
نقطه اعتدالین
fixes
نقطه کردن
saddle point
نقطه زینی
running fix
نقطه انتقالی
standpoint
نقطه ثابت
midpoints
نقطه میانی
midpoint
نقطه میانی
semicolon
واوک و نقطه
solidification point
نقطه انجماد
farthest
دورترین نقطه
furthest
دردورترین نقطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com