English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ammunition point نقطه اماد مهمات
Other Matches
ammunition day of supply روز اماد مهمات
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
supply point نقطه اماد
distribution point نقطه تقسیم اماد
beach dump نقطه اماد در سر پل دریایی
distribution point نقطه توزیع اماد
break bulk point نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
coordinated procurement عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
ammunition مهمات
ammo مهمات
munitions مهمات
ordnance مهمات
munition مهمات
ordnace مهمات
inert مهمات مشقی
ammunition dump انبار مهمات
bunker زاغه مهمات
explosive ordnance مهمات منفجره
bunkers زاغه مهمات
igloo space زاغههای مهمات
cook off گل کردن مهمات
inert ammunition مهمات بی اثر
fixed ammunition مهمات ثابت
inert ammunition مهمات مشقی
drill ammunition مهمات مشقی
live مهمات جنگی
caves زاغه مهمات
cave زاغه مهمات
caisson واگون مهمات
ball ammunition مهمات مانوری
caisson صندوق مهمات
lived مهمات جنگی
chemical ammunition مهمات شیمیایی
blank ammunition مهمات مشقی
blank ammunition مهمات مانوری
armed ammunition مهمات مسلح
practice ammunition مهمات مشقی
ammunition credit سهمیه مهمات
artillery ammunition مهمات توپخانه
loads بارگیری مهمات
load بارگیری مهمات
tracer مهمات رسام
ammunition depot انبار مهمات
service ammunition مهمات جنگی
ammunition dump زاغه مهمات
ammunition condition وضعیت مهمات
ammunition chest جعبه مهمات
ammo zero مهمات تمام
ammunition barricade بستههای مهمات
ammunition carrier مهمات بیار
separate ammunition مهمات مجزا
separate loading مهمات مجزا
piggy back کیسه مهمات
service ammunition مهمات رزمی
ammunition carrier خودرو مهمات کش
munitions of war مهمات جنگی
lot نوبه مهمات
munitioneer مهمات ساز
ammunition trains بنه مهمات
tracers مهمات رسام
live ammunition مهمات جنگی
ammunition pit چاله مهمات
ammunition lot نوبه مهمات
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
magazine انبار مهمات
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition handler متصدی مهمات
magazines انبار مهمات
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
bulk material اماد یک جا
water supply اماد اب
water supplies اماد اب
destruction area منطقه تخریب مهمات
racked قفسه مهمات و وسایل
ammo plus مهمات بیش از نصف
arsenal انبار مهمات جنگی
arsenals انبار مهمات جنگی
ammo minus مهمات کمتر از نصف
ammunition depot محل نگهداری مهمات
armement مهمات کشتی جنگی
armed ammunition مهمات اماده انفجار
ammunition modification بهتر سازی مهمات
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
ordnance مهمات ساز وبرگ
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
ammunition depot محل تدارک مهمات
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
loading بارگیری مهمات درهواپیما
wracks قفسه مهمات و وسایل
wracked قفسه مهمات و وسایل
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
magazine space محوطه زاغه مهمات
lot number شماره نوبه مهمات
igloo space زاغه بتونی مهمات
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
gun room مخزن مهمات درکشتی
racks قفسه مهمات و وسایل
rack قفسه مهمات و وسایل
prescribed load بار مهمات مجاز
semifixed مهمات نیمه ثابت
shell room انبار مهمات ناو
paracaisson گاری مهمات کش دستی
categories انواع اماد
follow up اماد بعدی
essential supply اماد ضروری
care of supplies نگهداری اماد
care of supplies مراقبت اماد
essential supply اماد حیاتی
trained بنه اماد
trains بنه اماد
armed جنگ اماد
gratuitous issue اماد پیشکشی
bulk supply اماد با کانتینر
general supplies اماد عمومی
follow up supply اماد بعدی
follow up supply اماد متعاقب
bulk supply اماد عمده
unit supply اماد یکانی
train بنه اماد
requisition line خط درخواست اماد
air landed supply اماد هوانشستی
air material اماد هوایی
resupply اماد مجدد
bulk material اماد حجیم
shop supply اماد تعمیرگاهی
one day's supply یک روز اماد
short supply اماد کم یاب
mission load اماد عملیاتی
materiel management مدیریت اماد
level of supply سطح اماد
stocked اماد ذخیره
stock اماد ذخیره
intransit stock اماد سیال
assault supplies اماد هجومی
reserve stock اماد ذخیره
stockage ذخیره اماد
supply route اماد راه
class iv supplies اماد طبقه 4
commodity command فرماندهی اماد
condition code کدوضعیت اماد
consigned inventory اماد امانی
procurement تامین اماد
depot supply اماد دپویی
category اقلام اماد
supply support پشتیبانی اماد
class ii supplies اماد طبقه 2
supply route مسیر اماد
development order دستوربهبود اماد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com