Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
Other Matches
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
departure end
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
drop point
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
turn in point
نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
computed air release point
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
ground nadir
نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
plan range
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
entry point
نقطه ورود
coast in point
نقطه ورود به ساحل
gold import point
نقطه ورود طلا
legs
خط واصل بین دو نقطه شاخه
leg
خط واصل بین دو نقطه شاخه
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
bomb out
شروع شیرجه از هواپیما
terminus a que
نقطه شروع
initial point
نقطه شروع
origins
نقطه شروع
origin
نقطه شروع
trailhead
نقطه شروع مسیر
initial point
نقطه شروع عملیات
get down to
<idiom>
رسیدن به نقطه شروع
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
offsetting
مبدا نقطه شروع مسابقه
jumping off place
شروع بکاری نقطه عزیمت
offset
مبدا نقطه شروع مسابقه
landing threshold
نقطه شروع عملیات اب خاکی
entry
نقطه شروع پرش یا چرخش
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
tee shot
ضربه از نقطه شروع بازی گلف
center face off spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
origin
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origins
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
center ice spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air start
طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
hole
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
firing area
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
holing
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
aircraft plotter
وسیله ناوبر هواپیما
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
head spot
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
aircraft plotter
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
noncrew
خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
cruising speed
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
lateral tell
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
barriers
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
barrier
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
ended
انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
beginning of tape marker
علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
staging area
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
end
انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends
انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
search mission
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
rudders
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
yaw
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
to taxi to a standstill
حرکت آخر تا به ایست رسیدن
[هواپیما]
desired leading
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
yawed
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
headings
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
heading
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
The aircrafts was flying in a northerly direction.
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
parking
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
azimuth equidistant projection
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
azimuth micrometer
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
appliance
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
strafing
به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
staged crews
خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
appliances
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
named departure point
نقطه مشخص برای حرکت
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
throwing sector
نقطه فرود وسیله پرتاب شده
fairways
قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway
قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
liner
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
liners
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
homologate
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
circulation
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
mounts
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
recycles
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transportation in kind
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
means ends analysis
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
flying machine
هواپیما
planes
هواپیما
one aircraft was shot down
یک هواپیما
planed
هواپیما
airplain
هواپیما
plane
هواپیما
planing
هواپیما
aeroplanes
هواپیما
aeroplane
هواپیما
air craft
هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com