English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
Other Matches
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
physical profile براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
corporal punishment کیفر بدنی مجازات بدنی
sigmagram نگاره نمرات معیار
I got good marks in the exams . نمرات خوبی درامتحان آوردم
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
vector quantities اندازههای برداری
varisized دارای اندازههای مختلف
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
scalable font روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
corporal بدنی
corporals بدنی
physical بدنی
systemic بدنی
so matic بدنی
bodily بدنی
somatic بدنی
composition and make up terminal صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
corporal punishment تنبیه بدنی
body type سنخ بدنی
physical education تربیت بدنی
bodily pain درد بدنی
hacking خطای بدنی
physical appearance منظر بدنی
physical movement حرکت بدنی
p.exercise پرورش بدنی
physical profile نیمرخ بدنی
flesh red بدنی رنگ
flesh colour رنگ بدنی
somatic disorders اختلالهای بدنی
assault and battery حملهی بدنی
somatotype ریخت بدنی
corps a corps تماس بدنی
common sensibility حس کلی بدنی
physical exercise تمرین بدنی
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
eurythmics حرکات بدنی موزون
assault حمله بدنی به حریف
assaulted حمله بدنی به حریف
assaults حمله بدنی به حریف
personal foul خطای بدنی به حریف
gestic وابسته بحرکت بدنی
corporeal بدنی دارای ماده
eurhythmics حرکات بدنی موزون
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
physical characteristics مشخصات زمین خصوصیات بدنی
physical medicine درمان بدنی و توان بخشی
syndrome مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
classical seat وضع بدنی سوارکار روی زین
physical مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
syndromes مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
assault حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assaulted حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assaults حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
orthograde راه رونده با بدنی راست وعمودی
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
dachshunds نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
depressant دژم ساز عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
trooped افراد
enlistedman افراد
enlisted personnel افراد
personnel افراد
trooping افراد
troop افراد
men افراد
personnel status وضع افراد
liberty men افراد مرخصی
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
enlisted personnel طبقه افراد
enlistee افراد داوطلب
platoon جوخهء افراد
top-level افراد عالیرتبه
equal status persons افراد همپایه
head count جمع افراد
category طبقه افراد
packed out پر و مملو از افراد
roll call نامیدن افراد
service club باشگاه افراد
platoons جوخهء افراد
head counts جمع افراد
withindoors افراد داخل
filler personnel افراد جایگزینی
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
billet slip لوحه اسکان افراد
part owners افراد شریک المال
target audience افراد مورد نظر
condemning محکوم کردن افراد
the common wealth of learning افراد اهل علم
bachelor quarters منازل افراد مجرد
noncombatant افراد غیر نظامی
condemn محکوم کردن افراد
favouritism افراد مورد توجه
dependents افراد تحت تکفل
avast افراد به جای خود
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
commandos افراد نیروی مخصوص
commando افراد نیروی مخصوص
transfer station محل اعزام افراد
transfer station محل انتقال افراد
personal error خطاهای انفرادی افراد
morale روحیه افراد مردم
billet slip کارت محلهای افراد
top-level توسط افراد عالیرتبه
condemns محکوم کردن افراد
coachload افراد سوار بر درشکه
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
special olympics المپیک افراد استثنایی
family size تعداد افراد خانواده
cimmerian افراد کشور فلمات
receptee افراد مورد پذیرش
aptitude area حیطه قابلیت افراد
close station افراد بدو مرخص
posse comitatus دسته افراد پلیس
rouse out بیدار کردن افراد
troops افراد قسمتها سربازان
posses دسته افراد پلیس جماعت
posse دسته افراد پلیس جماعت
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
troop housing کوی درجه داران یا افراد
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
roll call حاضر و غایب کردن افراد
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
charters بین افراد دلالت کند
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
chartering بین افراد دلالت کند
personal salute تیر سلام برای افراد
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
charter بین افراد دلالت کند
chartered بین افراد دلالت کند
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
assembly محل بسیج افراد احتیاط
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com