English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
controlled sampling نمونه گیری کنترل شده
Other Matches
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
samplery نمونه گیری
survey نمونه گیری
sampling نمونه گیری
surveys نمونه گیری
coring نمونه گیری
surveyed نمونه گیری
random sampling نمونه گیری تصادفی
quota sampling نمونه گیری سهمیهای
cluster sampling نمونه گیری خوشهای
sampling bias سوداری نمونه گیری
sampling error اشتباه نمونه گیری
sampling error خطای نمونه گیری
time sampling نمونه گیری زمانی
test town شهرمورد نمونه گیری
double sampling نمونه گیری چندگانه
area sampling نمونه گیری منطقهای
accumulative sampling نمونه گیری پیاپی
sampling unit واحد نمونه گیری
activity sampling نمونه گیری از فعالیت
random sample نمونه گیری تصادفی
stratified sampling نمونه گیری لایهای
fractional sampling نمونه گیری مکانیکی
domal sampling نمونه گیری خانواری
area sampling نمونه گیری منطقه یی
two stage sampling نمونه گیری دو مرحلهای
sampling theory نظریه نمونه گیری
sampling population جامعه نمونه گیری
proof sheet نمونه غلط گیری
behavior sampling نمونه گیری از رفتار
sampling distribution توزیع نمونه گیری
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
sampling variability تغییر پذیری نمونه گیری
simple randon sampling نمونه گیری تصادفی ساده
systematic random sampling نمونه گیری تصادفی منظم
sampling servo دستگاه نمونه گیری خودکار
stratified random sampling نمونه گیری لایهای تصادفی
wine taster جام شراب مخصوص نمونه گیری
proofroom اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
foundry proof نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
horizontal control کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
calibrated orifice سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
sampled نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
asynchronous کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
modeled نمونه
modelled نمونه
sampling نمونه
models نمونه
examples نمونه
paragons نمونه
precedents نمونه
paragon نمونه
precedent نمونه
model نمونه
forme نمونه
foretype نمونه
specimen نمونه
representative نمونه
exemplar نمونه
exemplars نمونه
module نمونه
calligraph نمونه
schemata نمونه
schema نمونه
paradigms نمونه
specimens نمونه
progenitors نمونه
progenitor نمونه
ensample نمونه
modules نمونه
format نمونه
formats نمونه
representatives نمونه
typicalness نمونه
sample نمونه
paradigm نمونه
sampled نمونه
copying نمونه
copy نمونه
copies نمونه
copied نمونه
copyslip نمونه
type نمونه
typed نمونه
types نمونه
pattern نمونه
patterns نمونه
breadboard نمونه
instances نمونه
example نمونه
strickle نمونه
instance نمونه
unknown sample نمونه مجهول
samples نمونه کالا
sample نمونه گرفتن
exemplum مثال نمونه
typification تعیین نمونه
sampled نمونه کالا
exemplification نمونه اوری
sample واحد نمونه
exemplarily بطور نمونه
vial شیشه نمونه
pilot production تولید نمونه
pattern making نمونه سازی
sampling نمونه برداری
sampled نمونه گرفتن
sample نمونه کالا
phony مدل یا نمونه
pilot plant کارگاه نمونه
sample نمونه قراردادن
pilot model نمونه ازمایشی
work sample نمونه کار
sampled نمونه قراردادن
pilot plant کارخانه نمونه
sampled واحد نمونه
parables قیاس نمونه
sight form نمونه رصد
archetype نمونه اولیه
specimen signature نمونه امضاء
gauges سنجیدن نمونه
holotype نمونه شاخص
gauged سنجیدن نمونه
prototypes نمونه ازمایشی
prototypes نمونه نخستین
prototypes نمونه اولیه
prototype نمونه ازمایشی
prototype نمونه نخستین
gauge سنجیدن نمونه
prototype نمونه اولیه
typical نمونه نوعی
sample cell فرف نمونه
sample data داده نمونه
sample distribution توزیع نمونه
ladle samble نمونه پاتیل
cell فرف نمونه
cells فرف نمونه
screamer نمونه بسیارخوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com