Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
We have a neither bargained nor haggled , and the bride has been brought home.
<proverb>
نه چک زدیم نه چانه عروس آمد تو خانه.
Other Matches
paranymph
دختر ملازم عروس به خانه داماد
dowry rug
قالیچه جهیزیه
[این نوع قالیچه بصورت سنت، توسط عروس جهت خانه جدید خود بافته می شود و بیشتر بین عشایر و روستاییان مرسوم است.]
We bagged three ducks.
سه تامرغابی درشکار زدیم
We were just talking about you.
الان داشتیم حرف تورامی زدیم
daughter in low
عروس
daugter in law
عروس
daughter in law
عروس
daughters-in-law
عروس
daughter-in-law
عروس
brides
عروس
bride
عروس
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
bridesmaids
ندیمه عروس
pythagorean proposition
قضیه عروس
jellyfish
عروس دریایی
brides
تازه عروس
dryad
عروس جنگل
bridesmaid
ساقدوش عروس
bridesmaid
ندیمه عروس
trousseaus
جهاز عروس
bridesmaids
ساقدوش عروس
trousseau
جهاز عروس
bride
تازه عروس
matron of honor
ساقدوش عروس
trousseaux
جهاز عروس
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
haggles
چانه
haggled
چانه
mentum
چانه
haggling
چانه
haggle
چانه
ago
چانه
chin
چانه
chaffer
چانه
chins
چانه
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
trousseaus
جامه یا رخت عروس
winter cherry
کاکنج عروس پس پرده
trousseaux
جامه یا رخت عروس
trousseau
جامه یا رخت عروس
f.marriage
عروس نهانی یازیرجلی
haggling
چانه زدن
bargain
چانه زدن
bargained
چانه زدن
lantern jawed
چانه دراز
bargains
چانه زدن
bargaining
چانه زدن
higgle
چانه زدن
haggle
چانه زدن
haggled
چانه زدن
collective bargaining
چانه زنی
haggles
چانه زدن
shaven chin
چانه تراشیده
lanternjaws
چانه دراز
chinned
دارای چانه
dauphiness
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
present maid prospective bride
دوشیزه امروز عروس فردا
matron of honor
بانوی محترمه ملازم عروس
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
bargained
چانه زنی در معامله
wage bargain
چانه زنی دستمزد
lantern jaw
دارای چانه باریک
lantern jaw
چانه باریک ودراز
bargain
چانه زنی در معامله
bargaining
چانه زنی در معامله
chin stay
بند زیر چانه
bargains
چانه زنی در معامله
retreating chin
چانه عقب رفته
chapfallen
دارای چانه اویزان
giveaway
دست بدست دادن عروس وداماد
bargains
چانه زنی در معاملات معامله
bargained
چانه زنی در معاملات معامله
bargaining
داد و ستد چانه زدن
bargained
داد و ستد چانه زدن
bargain
داد و ستد چانه زدن
bargaining
چانه زنی در معاملات معامله
bargaining theory of wages
نظریه چانه زنی مزدها
bargain
چانه زنی در معاملات معامله
bargains
داد و ستد چانه زدن
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
uppercut
مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
uppercuts
مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
maid of honour
ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maids of honor
ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maid of honor
ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
newlywed
تازه داماد تازه عروس
bargaining
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargain
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargained
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
her house
خانه ان زن
furnace house
خانه
housing
خانه ها
double-fronted
خانه دو در
cloisonne
خانه خانه
lodged
خانه
lodge
خانه
her house
خانه اش
lodges
خانه
honeycombs
خانه خانه
pigeon hole
خانه
dwellings
خانه
cellular
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
dwelling
خانه
pied-a-terre
خانه
pieds-a-terre
خانه
checkered
خانه خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
shack
خانه
shacks
خانه
honeycomb
خانه خانه
cellulated
خانه خانه
within doors
در خانه
roommate
هم خانه
roommates
هم خانه
door to door
خانه به خانه
door-to-door
خانه به خانه
houseroom
جا در خانه
cells
خانه
tersellated
خانه خانه
socket
خانه
materfamilias
زن خانه
housed
خانه
i was under his roof
در خانه
room
خانه
rooms
خانه
homes
خانه
domicile
خانه
domiciles
خانه
houseless
بی خانه
houses
خانه
lares
خانه
quarterage
خانه
lar
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
home
خانه
sockets
خانه
cell
خانه
house
خانه
bawdy house
فاحشه خانه
opposite the house
مقابل خانه
pumping station
تلمبه خانه
home-grown
محصول خانه
bindery
صحاف خانه
bawdy house
جنده خانه
orphon a
یتیم خانه
bookbindery
صحاف خانه
bordel
فاحشه خانه
coach house
کالسکه خانه
chop house
خوراک خانه
chequer
خانه شطرنج
coffee house
قهوه خانه
brick yard
اجرپز خانه
chancery
دفتر خانه
opposite to the house
روبروی خانه
orphan asylum
یتیم خانه
caserne
سرباز خانه
camera obscura
تاریک خانه
cabana
خانه کوچک
butler pantry
ابدار خانه
boathouse
قایق خانه
boathouses
قایق خانه
coach house
درشکه خانه
armory
اسلحه خانه
schoolhouses
خانه مدیراموزشگاه
loony bin
دیوانه خانه
canteen
سفره خانه
canteens
سفره خانه
observatories
رصد خانه
observatory
رصد خانه
menage
خانه داری
builder
خانه ساز
photographer's studio
عکاس خانه
pigeonhole
خانه قفسه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com