English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (1 milliseconds)
English Persian
carillonneur نوازنده سنتور زنگی
Other Matches
carillons سنتور زنگی
carillon سنتور زنگی
cembalo سنتور
dulcimer سنتور
glockenspiel سنتور
xylophones سنتور چوبی
xylophone سنتور چوبی
spinet سنتور چنگی
cembalo سنتور پیانویی
zithers نوعی سنتور یا قانون
zither نوعی سنتور یا قانون
harmonicas الت موسیقی شبیه سنتور
harmonica الت موسیقی شبیه سنتور
marimba سنتور چوبی افریقای جنوبی ومرکزی
player نوازنده
blowier نوازنده
instrumentalist نوازنده
instrumentalists نوازنده
musician نوازنده
musicians نوازنده
executant نوازنده
saxophonist نوازنده ساکسوفون
lutanist نوازنده عود
saxophonists نوازنده ساکسوفون
symphonist نوازنده عضوارکستر
stringers نوازنده ساز
violoncellist نوازنده ویولن سل
cellists نوازنده ویولن سل
cellist نوازنده ویولن سل
minstrels نوازنده سیار
minstrel نوازنده سیار
stringer نوازنده ساز
pianist نوازنده پیانو
pianists نوازنده پیانو
organist نوازنده ارگ
Negroes زنگی
zanzibari زنگی
Negro زنگی
percussionists نوازنده اسبابهای ضربی
percussionist نوازنده اسبابهای ضربی
chimed سازیاموسیقی زنگی
timbrel دایره زنگی
timbre دایره زنگی
tambourines دایره زنگی
striker ساعت زنگی
negrillo زنگی کوچک
negrophil زنگی دوست
chime سازیاموسیقی زنگی
negroid زنگی مانند
negro slave غلام زنگی
chiming سازیاموسیقی زنگی
chimes سازیاموسیقی زنگی
blackamoor سیاه زنگی
alarum ساعت زنگی
tintinnabulum جغجغه زنگی
strikers ساعت زنگی
pies کلاغ زنگی
tambourine دایره زنگی
pie کلاغ زنگی
fascias دایره زنگی
fascia دایره زنگی
darky سیاه زنگی
organ grinder نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinders نوازنده سیار ارگ دستی
tambourine دایره زنگی زدن
hamite زنگی سیاه افریقایی
ravens غراب کلاغ زنگی
raven غراب کلاغ زنگی
tambourines دایره زنگی زدن
alarmed بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmingly بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm بیم و وحشت ساعت زنگی
rattler چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
rattlers چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
repeater ساعت زنگی بازگو کننده
alarms بیم و وحشت ساعت زنگی
sidewinder نوعی مار زنگی کوچک
massasauge مار زنگی امریکای شمالی
fermata تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
negrito زنگی کوچک در اقیانوسیه ونواحی مالاکا
passing bell زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
negroidal زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
music stands میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
adjective colour زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
gong زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gongs زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
quartet قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartets قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
mags کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mag کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com