Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
ground glass
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
Other Matches
pebbles
شیشه عینک نوعی عقیق
pebble
شیشه عینک نوعی عقیق
perlite
نوعی شیشه اتشفشانی سنگ مروارید
sciolistic
دارای اطلاعات سطحی
mousseline
نوعی چیت پشت نما شیشه خط دار
sciolist
دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
panes
دارای جام شیشه کردن
pane
دارای جام شیشه کردن
wired glass
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wire glass
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
manganic
دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
manganesian
مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
surficial swellings
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
lampshade
نورافشان
luciferous
نورافشان
refulgent
نورافشان
lampshades
نورافشان
luminated ceiling
سقف نورافشان
star shell
گلوله نورافشان
breast drill
نوعی دریل دارای مته بزرگ
gurnard
نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
billhook
نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
great dane
نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
english horn
نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
english setter
نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
tandem roller
نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
turned in thelathe
تراشیده
shaven
تراشیده
graven
تراشیده
shavind
چیز تراشیده
shaving
چیز تراشیده
shaven chin
چانه تراشیده
clean-shaven
ریش تراشیده
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
ink bottle
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
تاجر شیشه شیشه ساز
paring
پوست تراشیده شده
tonsures
قسمت تراشیده سرکشیش
parings
پوست تراشیده شده
tonsure
قسمت تراشیده سرکشیش
cut stone masonry
ساختمان با سنگهای تراشیده
ashlar
سنگ ساختمانی تراشیده
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
feathering
[تزئینات با نگین تراشیده شده کوچک]
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
paleolithic age
روزگاری که مردم ازسنگهای تراشیده ادوات وافزار میساختند
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
topsoil
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
abated
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
shallow
کم اب سطحی
sketchiest
سطحی
sketchily
سطحی
sketchy
سطحی
decahedral
ده سطحی
surfaced
سطحی
surfaces
سطحی
planar
سطحی
sketchier
سطحی
shallows
کم اب سطحی
shallowest
کم اب سطحی
skin-deep
<idiom>
سطحی
shallower
کم اب سطحی
superficiality
سطحی
low level
سطحی
superficial
سطحی
shallow foundation
پی سطحی
surface
سطحی
surface water
اب سطحی
acrotic
سطحی
skin deep
سطحی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
hexahedron
جسم شش سطحی
dodecahedron
دوازده سطحی
surface
سطحی جلادادن
dodecahedral
دوازده سطحی
interfacial force
کشش سطحی
suface wind
باد سطحی
floating mine
مین سطحی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
skin effect
اثر سطحی
impact burst
ترکش سطحی
formal logic
قضاوت سطحی
sheet washing
فرسایش سطحی
horizontal curve
پیچ سطحی
surfaced
سطحی جلادادن
statical moment
لنگر سطحی
evaporation
تبخیر سطحی
extensive cultivation
زراعت سطحی
surfaces
سطحی جلادادن
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
heptahedral
هفت سطحی
sorption
جذب سطحی
free moisture
رطوبت سطحی
ground swell
موج سطحی
pier
پایه و سطحی
flesh wound
زخم سطحی
piers
پایه و سطحی
hexahedral
مکعب شش سطحی
epilimnion
اب لایه سطحی
superficially
بطور سطحی
interfacial tension
کشش سطحی
multilevel
چند سطحی
surface treatment
روکش سطحی
surface treatment
اسفالت سطحی
surface treatment
اندود سطحی
surface tension
کشش سطحی
bounding mine
مین سطحی
surface targets
هدفهای سطحی
one level memory
حافظه یک سطحی
surface soil
خاک سطحی
surface reverbration
برگشتهای سطحی
surface outflow
اب سطحی خروجی
surface ornament
تزیینات سطحی
blanket grouting
تزریق سطحی
surface treatment
عملیات سطحی
top soil
خاک سطحی
n level logic
منطق N سطحی
area load
بار سطحی
multi level
چند سطحی
topdress
سطحی ریختن
trihedral
سه روی سه سطحی
adsorption
کشش سطحی
adsorption
جذب سطحی
adsorbent
جاذب سطحی
two level store
انباره دو سطحی
smattering
دانش سطحی
pentahedral
پنج سطحی
surface inflow
اب سطحی ورودی
singes
سوختگی سطحی
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
surface dressing
پوشش سطحی
polyhedral
چند سطحی
surface burst
ترکش سطحی
low level winds
بادهای سطحی
surface erosion
فرسایش سطحی
surface charge
بار سطحی
surface drains
زهکشهای سطحی
surface width
عرض سطحی
split-level
چند سطحی
surface burning
احتراق سطحی
surface tensity
کشش سطحی
adhesion
جاذبه سطحی
surface creep
خزیدن سطحی
singe
سوختگی سطحی
surface moisture
رطوبت سطحی
singed
سوختگی سطحی
surface leakage
نشت سطحی
surface irrigation
ابیاری سطحی
surface corrosion
خوردگی سطحی
singeing
سوختگی سطحی
surface evaporation
تبخیر سطحی
surface detection
اکتشاف سطحی
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
topdress
بطور سطحی پاشیدن
hokum
نمایش سطحی وبد
to skim ones the news
به اخبارنگاهی سطحی کردن
hard face
سخت کردن سطحی
heptahedron
جسم هفت سطحی
skims
بطور سطحی خواندن
surface decarburization
کربن گیری سطحی
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
puppy love
عشق سطحی و زودرس
skim
بطور سطحی خواندن
surface fusion welding
جوشکاری ذوبی سطحی
subsurface navigation
ناوبری زیر سطحی
skimmed
بطور سطحی خواندن
surface integral
انتگرال سطحی
[ریاضی]
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
singes
بطور سطحی سوختن
adhesion
کشش سطحی دوسیدگی
adhesion
کشش سطحی پیوستگی
crazing
ترک برداری سطحی
adhesion force
نیروی کشش سطحی
hard surface
سخت کردن سطحی
runoff coefficient
ضریب جریان سطحی
scorch
بطور سطحی سوختن
multilevel sort
ترتیب چند سطحی
scorches
بطور سطحی سوختن
density of surface charge
چگالی بار سطحی
in a perfunctory manner
بطور سرسری یا سطحی
octahedron
جسم هشت سطحی
singe
بطور سطحی سوختن
singed
بطور سطحی سوختن
hydrology
بررسی ابهای سطحی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
case harden
سخت گردانی سطحی
magnetic surface charge
بار سطحی مغناطیسی
singeing
بطور سطحی سوختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com