English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
Other Matches
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
teeter بالا وپایین رفتن
skips بالا وپایین رفتن
teetered بالا وپایین رفتن
skipped بالا وپایین رفتن
teetering بالا وپایین رفتن
skip بالا وپایین رفتن
teeters بالا وپایین رفتن
hods بالا وپایین پریدن
hod بالا وپایین پریدن
fluctuated نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuate نوسان کردن بالا وپایین رفتن
seesaw بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
lured طعمه ماهی
lure طعمه ماهی
lures طعمه ماهی
luring طعمه ماهی
takes طعمه خوردن ماهی
hitting طعمه دزدی ماهی
hit طعمه دزدی ماهی
hits طعمه دزدی ماهی
take طعمه خوردن ماهی
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
steamer طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
steamers طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
vertical متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
spinner نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
dropping محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
jig نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
jigs نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
bucktail نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
bugging نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bug نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugs نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
lubber's hole سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
plug اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugs اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugging اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
eulachon نوعی ماهی
goggle eye نوعی ماهی
cod نوعی ماهی
hammerhead نوعی ماهی کوسه
cero نوعی ماهی خوراکی
flying gurnard نوعی ماهی بالدار
lunker نوعی ماهی درشت
bass نوعی ماهی خارداردریایی
guitarfish نوعی ماهی پهن
panfish نوعی ماهی خاردار
basses نوعی ماهی خارداردریایی
angelfish نوعی کوسه ماهی
grouper نوعی ماهی دریاهای گرمسیر
gannet نوعی مرغ ماهی خوار
skipjack نوعی ماهی زیستگردر سطح اب
halibuts نوعی ماهی پهن بزرگ
halibut نوعی ماهی پهن بزرگ
stingray نوعی ماهی پهن برقی
gray trout نوعی ماهی قزل الا
greenling نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
goldeneye نوعی ماهی مینای زرد
floundered نوعی ماهی پهن لغزش
floundering نوعی ماهی پهن لغزش
flounders نوعی ماهی پهن لغزش
gimp نوعی ریسمان ماهی گیری
flounder نوعی ماهی پهن لغزش
upped بالا بردن
rallied بالا بردن قی مت
up بالا بردن
raises بالا بردن
raise بالا بردن
upraise بالا بردن
tweaked بالا بردن
rallies بالا بردن قی مت
jack up بالا بردن
elevates بالا بردن
hoisted بالا بردن
promoted بالا بردن
rally بالا بردن قی مت
tweak بالا بردن
hoist بالا بردن
elevate بالا بردن
promotes بالا بردن
promoting بالا بردن
upping بالا بردن
elevating بالا بردن
tweaking بالا بردن
hoists بالا بردن
upgrades بالا بردن
lifting بالا بردن
lifted بالا بردن
raise of loom بالا بردن
uplift بالا بردن
jacks بالا بردن
jack بالا بردن
ante : بالا بردن
upgrading بالا بردن
promote بالا بردن
tweaks بالا بردن
uplifts بالا بردن
uprear بالا بردن
upgrade بالا بردن
lift بالا بردن
lifts بالا بردن
upgraded بالا بردن
gurnard نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
squidding استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
hoisted افراشتن بالا بردن
hoist افراشتن بالا بردن
hoisted عمل بالا بردن
elevation بالا بردن لوله
flag hoist بالا بردن پرچم
set sail بالا بردن بادبان
hoists افراشتن بالا بردن
hoists عمل بالا بردن
hoist عمل بالا بردن
raises بالا بردن دستمزد
to further sales فروش را بالا بردن
elevations بالا بردن لوله
raise بالا بردن دستمزد
casual uplift بالا بردن موقتی
gar نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
screw up زیاد بالا بردن اجاره
top-ups بالا بردن بوم جرثقیل
bilge بالا بردن فشار داخل خن
top up بالا بردن بوم جرثقیل
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
top-up بالا بردن بوم جرثقیل
ramps بالا بردن یاپایین اوردن
elevation of security بالا بردن حاشیه امنیت
elate بالا بردن محفوظ کردن
ramp بالا بردن یاپایین اوردن
build up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups بالا بردن توان رزمی نیروها
skies زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
equity financing بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
sky زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
inflate پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
extensive cultivation بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
stakhnovism افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
english toy spaniel نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
VHD نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
mark up نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
tangents مماس
tangent مماس
contact lens عدسی مماس
asymptote مماس ازلی
endless screw پیچ مماس
tangency حالت مماس
tangent خط مماس جیب
contact lenses عدسی مماس
awash مماس با سطح اب
tangents خط مماس جیب
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
underclass طبقه پست وپایین اجتماع
subclass طبقه پست وپایین اجتماع
lower class طبقه پست وپایین اجتماع
foremast دگل جلو وپایین کشتی
forepeak مخزن جلو وپایین کشتی
surface of impact سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com