English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (25 milliseconds)
English Persian
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
Other Matches
storm boat نوعی قایق سبک هجومی موتوری
sportfisherman قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
gasboat قایق موتوری
motorboat قایق موتوری
ferrying قایق موتوری
motorboats قایق موتوری
ferry قایق موتوری
motorboat engine قایق موتوری
ferried قایق موتوری
powerboats قایق موتوری
ferries قایق موتوری
powerboat قایق موتوری
motorboat racing مسابقه با قایق موتوری
powerboat racing مسابقه با قایق موتوری
daycruiser قایق موتوری کوچک
motor launch قایق موتوری کرجی
powerboating راندن قایق موتوری
diver راننده قایق موتوری
outboarder راننده قایق موتوری
speedboat قایق موتوری سرعت
speedboats قایق موتوری سرعت
parasailing بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
drag boat قایق موتوری مسابقه سرعت
outboard motor موتوری که روی قایق سوارشده
cigarrette قایق مسابقه بزرگ موتوری
outboard motors موتوری که روی قایق سوارشده
powerboats قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboat قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
sea skiff قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
speedboat کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboats کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
motor torpedo boat قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
parakiting بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
overstand بیش از حد ماندن قایق در یک مسیر بجای چرخاندن
whaleboat قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
movement table جدول حرکت ستونهای موتوری
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
motor- موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motors موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motored موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
scooter روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooters روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
laparotomy شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
schooner نوعی قایق بادبانی
stars نوعی قایق دونفره
tempest نوعی قایق 2 نفره
frigates نوعی قایق پارویی
schooner نوعی قایق بادی
tempests نوعی قایق 2 نفره
schooners نوعی قایق بادبانی
star نوعی قایق دونفره
frigate نوعی قایق پارویی
jet نوعی موتور قایق
faltboat نوعی قایق تاشو
jetting نوعی موتور قایق
jetted نوعی موتور قایق
starred نوعی قایق دونفره
jets نوعی موتور قایق
schooners نوعی قایق بادی
rebound دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
canoe نوعی قایق باریک سبک
kayak نوعی قایق سبک وباریک
bateau نوعی قایق سبک وزن
canoes نوعی قایق باریک سبک
sloop نوعی قایق بادبانی یک دکله
kayaks نوعی قایق سبک وباریک
drive راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
felucca نوعی قایق دو یاسه بادبانی مدیترانه
contact ion engine موتوری برای ایجاد تراست درفضا
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
yawed حرکت جنبی قایق
yaw حرکت جنبی قایق
underway شروع حرکت قایق در اب باکنترل
freeing حرکت قایق در جلو باد
sculled حرکت قایق در اب به وسیله پارو
trolling ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
sculls حرکت قایق در اب به وسیله پارو
beats حرکت قایق بسمت باد
beat حرکت قایق بسمت باد
freed حرکت قایق در جلو باد
frees حرکت قایق در جلو باد
free حرکت قایق در جلو باد
scull حرکت قایق در اب به وسیله پارو
gondola نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
gondolas نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
headings سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
heading سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
scull حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
frostbiter قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
wash حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washes حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
ooch حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
jibed تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
starboard tack حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
jibing تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
gibes تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibe تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
tacking تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
spot bowler بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
creeping نوعی حرکت خزشی
in irons نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
brunch غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
pushaway غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
kauri کاج بلند زلاند جدیدکه صمغ ان برای روغن جلاو بجای کهربابکارمیرود
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
blank حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blankest حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
zero length launching نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
sneakboat قایق ته پهن برای شکارمرغابی
sneakbox قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...? چه وقت قایق برای ... هست؟
plots توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
bailer سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
ballast فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
sculled قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
automotive وسیله موتوری موتوری
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
daggerboard تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hike out خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
spill wind سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
marlinespike وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
outrigger چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
parkas نوعی کت برای محافظت از باد و باران
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
pontoar نوعی کرجی برای پل بندی کلک
traveler میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
chasse نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
trapoze سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
graphics شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
diver's flag پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
ark [نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
symbol نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
named departure point نقطه مشخص برای حرکت
marching orders فرمان حرکت برای جنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com