Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
English
Persian
bakkie
نوعی ماشین
Search result with all words
acrade game
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
flexowriter
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
fugal
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
ager
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
Other Matches
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
fellow feeling
حس هم نوعی
typical
نوعی
some kind
[of]
یک نوعی
[از]
a kind
[of]
نوعی
[از]
generic
نوعی
gins
ماشین
machined
ماشین
machine
ماشین
engine
ماشین
mechanism
ماشین
plants
ماشین
runners
ماشین چی
runner
ماشین چی
plant
ماشین
machines
ماشین
gin
ماشین
mechanisms
ماشین
machanist
ماشین چی
mill
ماشین
automatons
ماشین
motors
ماشین
automaton
ماشین
wheels
رل ماشین
wheeling
رل ماشین
wheel
رل ماشین
apparatus
ماشین
mills
ماشین
freeze-up
ماشین
pressman
ماشین چی
motor
ماشین
pressmen
ماشین چی
motored
ماشین
motor-
ماشین
rusks
نوعی بیسکویت
fox terrier
نوعی سگ اهلی
petard
نوعی بمب
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
banjoes
نوعی تار
rutabaga
نوعی کلم
auk
نوعی پنگوئن
garden heiliotrope
نوعی سمنه
fireman's carry from kneeling position
نوعی یک دست و یک پا
beaver tail
نوعی کاشی
banjo
نوعی تار
chihuahuas
نوعی سگ کوچک.
chihuahua
نوعی سگ کوچک.
rusk
نوعی بیسکویت
ragweed
نوعی ابروسیا
drop
[نوعی طاق]
plug key
نوعی کلید
barnacle
نوعی صدف
French horn
نوعی شیپور
fireweed
نوعی کاهو
broccoli
نوعی گل کلم
brocoli
نوعی گل کلم
type tests
ازمایشهای نوعی
pitchblende
نوعی اورانیت
plylogeny
پدیدایی نوعی
cornet
نوعی شیپور
poniter
نوعی سگ شکار ی
bandora
نوعی سه تار
bandore
نوعی سه تار
colts
نوعی طپانچه
banjos
نوعی تار
cutlasses
نوعی قمه
cutlass
نوعی قمه
ganister
نوعی کوارتزپست
chowder
نوعی ابگوشت
cornets
نوعی شیپور
colt
نوعی طپانچه
lithomarge
نوعی کائولین
stock saddle
نوعی زین
tweed
نوعی فاستونی
it is of a different kind
نوعی دیگراست
taffy
نوعی اب نبات
cheddars
نوعی پنیر
typical
نمونه نوعی
harvestman
نوعی عنکبوت
goldeneye
نوعی مرغابی
acaleph
نوعی صدف
slip joint pliers
نوعی انبردست
aerocommander
نوعی هواپیما
goggle eye
نوعی ماهی
cheddar
نوعی پنیر
kb 0
نوعی هواپیماست
airedale
نوعی سگ خرمایی
albacore
نوعی زیردریایی
lustring
نوعی پروانه
lutestring
نوعی پروانه
cocker spaniels
نوعی سگ پاکوتاه
malvasia
نوعی انگور
cocker spaniel
نوعی سگ پاکوتاه
stouter
نوعی ابجو
stoutest
نوعی ابجو
typical sample
نمونه نوعی
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
gabbro
نوعی سنگ
cod
نوعی ماهی
auks
نوعی پنگوئن
stout
نوعی ابجو
somehow
بیک نوعی
chiffon
نوعی کیک
another guess
نوعی دیگر
gazehound
نوعی سگ شکاری
kenning
نوعی استعاره
cowslip
نوعی پامچال
saint bernard
نوعی سگ بزرگ
cowslips
نوعی پامچال
gannister
نوعی کوارتزپست
india paper
نوعی کاغذنازک
elecampane
نوعی شیرینی
copal
نوعی رزین
orthographic
نوعی طرح
dog rose
نوعی از گل نسرین
crapped
نوعی قمار
mapes
نوعی پرش با یک پا
camphor oil
نوعی روغن
near leg pickup and turnover
نوعی کنده رو
manta
نوعی ردا
charade
نوعی بازی
charade
نوعی معما
easter lily
نوعی سوسن
bowknot
نوعی گره
cane brake
نوعی ازعلف
Rosepink
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
marc
نوعی عرق
Mistyrose
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
crap
نوعی قمار
calvados
نوعی عرق
tipping
نوعی اسکی
catatonia
نوعی جنون
bulldog
نوعی سگ بزرگ
crowfoot
نوعی شمعدانی
cowrie
نوعی کس گربه
cutlas
نوعی قمه
calash
نوعی درشکه
tip
نوعی اسکی
cowry
نوعی کس گربه
cowries
نوعی کس گربه
dalmatian
نوعی سگ بزرگ
cornett
نوعی شیپور
bulldogs
نوعی سگ بزرگ
clove hitch
نوعی گره
cotype
نوعی فرعی
greyhound
نوعی تازی
cutter
نوعی کرجی
mixers
نوعی خط دفاعی
mixer
نوعی خط دفاعی
cutters
نوعی کرجی
peanoforte
نوعی پیانو
mastic
نوعی درزبند
greyhounds
نوعی تازی
phylogenesis
پدیدایی نوعی
bills
نوعی شمشیرپهن
bill
نوعی شمشیرپهن
feist
نوعی سگ کوچک
pecker
نوعی کلنگ
eulachon
نوعی ماهی
crapping
نوعی قمار
blintz
نوعی شیرینی
bodkin
نوعی جوالدوز
patent anchor
نوعی لنگر
cole
نوعی کلم
marquise
نوعی گلابی
blood knot
نوعی گره
blintze
نوعی شیرینی
blocking capacitor
نوعی خازن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com