English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
jet star نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
Other Matches
globe master نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
starlifter نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
stratotanker نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
sky hawk نوعی هواپیمای یک موتوره جت دریایی
tigers نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
tiger نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
super sabre نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
superfortress نوعی هواپیمای تانکر سوخت 6 موتوره هوایی
vigilantes نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilante نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
stratojet نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
voodoo نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
crusaders نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
crusader نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
thunder chief نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
providers نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
provider نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
gallmite نوعی کرم چهار پای کوچک
trimotor هواپیمای سه موتوره
delta dart هواپیمای یک موتوره دلتادارت
demon هواپیمای یک موتوره سوپرسونیک جنگنده
demons هواپیمای یک موتوره سوپرسونیک جنگنده
delta dagger هواپیمای رهگیر تک موتوره دلتا دیگر
intruder هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
fury نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
cargo master نوعی هواپیمای باری
autogiro نوعی هواپیمای بدون بال
neptune نوعی هواپیمای جت دوموتوره ضدزیردریایی
small sircraft هواپیمای کوچک
scorpions تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
scorpion تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
lightplane هواپیمای شخصی کوچک وسبک
angular capital [نوعی سرستون چهار ضلعی یونی]
quadrilles نوعی بازی ورق چهار نفری
waffles نوعی کیک های چهار گوش
quadrille نوعی بازی ورق چهار نفری
stratofortress نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
orion نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
hand glider هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
sky surfer هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
tringle گچ بری یا ارایش کوچک و چهار گوش مهاری
galloway اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
chihuahuas نوعی سگ کوچک.
chihuahua نوعی سگ کوچک.
feist نوعی سگ کوچک
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
bobsleds نوعی سورتمه کوچک
sandpiper نوعی مارماهی کوچک
buttercups نوعی شیرینی کوچک
buttercup نوعی شیرینی کوچک
ladyfinger نوعی موز کوچک
cupcake نوعی کیک کوچک
bobsled نوعی سورتمه کوچک
hariequin نوعی سگ کوچک خالدار
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
blimp نوعی بالون هوایی کوچک
sidewinder نوعی مار زنگی کوچک
kart نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
leghorn نوعی مرغ وخروس کوچک
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air impingment starter نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
chine chilla نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
melodeon ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
dachshunds نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
muffins نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffin نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
integrated نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
quatrefoil چهار ترک چهار گوشه
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
transport حمل ونقل
forwarding حمل ونقل
transported حمل ونقل
transporting حمل ونقل
transports حمل ونقل
hauls حمل ونقل
transportation حمل ونقل
hauling حمل ونقل
hauled حمل ونقل
haul حمل ونقل
amphibious lift حمل ونقل اب خاکی
cabotage حمل ونقل ساحلی
wagoner متصدی حمل ونقل
carry حمل ونقل کردن
common carrier متصدی حمل ونقل
conveying capacity فرفیت حمل ونقل
cost of transport قیمت حمل ونقل
forwarding agent متصدی حمل ونقل
portability قابلت حمل ونقل
portable قابل حمل ونقل
carrying حمل ونقل کردن
carries حمل ونقل کردن
carried حمل ونقل کردن
transportable قابل حمل ونقل
cto عامل حمل ونقل ترکیبی
air delivery حمل ونقل از راه هوا
motor transport حمل ونقل به وسیله خودرو
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
transport means وسیله بارکشی یاحمل ونقل
mto عامل حمل ونقل چند نوعه
toting حمل ونقل کردن سوق دادن
tote حمل ونقل کردن سوق دادن
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
toted حمل ونقل کردن سوق دادن
totes حمل ونقل کردن سوق دادن
carrier's risk ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
lighterage حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
gangplanks سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
harbor master مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
gangplank سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
unhandy ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
dead weights وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
dead weight وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
bat allowance فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
haulage پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
floatplane هواپیمای اب
jet airplane هواپیمای جت
c a هواپیمای سی 5 ا
attack plane هواپیمای تک
tailless aircraft هواپیمای بی دم
drone هواپیمای بی خلبان
glider هواپیمای بی موتور
biplane هواپیمای دوباله
interceptors هواپیمای رهگیر
hydro aeroplane هواپیمای دریایی
integrated aircraft هواپیمای یک پارچه
Airbus هواپیمای ارباس
biplane هواپیمای دو باله
biplanes هواپیمای دو باله
biplanes هواپیمای دوباله
hydroplaned هواپیمای دریایی
hydroplane هواپیمای دریایی
chicks هواپیمای خودی
sailplane هواپیمای بی موتور
gliders هواپیمای بی موتور
sorties یک هواپیمای تک کننده
reconnaissance flight هواپیمای اکتشافی
fighter هواپیمای جنگنده
droned هواپیمای بی خلبان
airliners هواپیمای مسافربری
sortie یک هواپیمای تک کننده
large aircraft هواپیمای بزرگ
droning هواپیمای بی خلبان
amphibian هواپیمای اب و خاکی
drones هواپیمای بی خلبان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com