Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
slovak
نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
Other Matches
standard
قسمت ساکن دستگاه
standards
قسمت ساکن دستگاه
boring stay
قسمت ساکن مقابل
double housing planner
دستگاه رنده با دو قسمت ساکن
housing
چارچوب قسمت ساکن دستگاه
stator
قسمت ساکن موتوریا ژنراتور
downtown
قسمت مرکزی شهر
high asia
قسمت بلند و مرکزی امریکا
sweet spot
قسمت مرکزی راکت یا چوب
double standard planer
دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
crom
قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی
slovakian
اسلواک
epistasy
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
czecho slovak
چکوسلواکی
czech
زبان چکوسلواکی
czech
اهل چکوسلواکی
Czechoslovakia
کشور چکوسلواکی
cpu time
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
headquarters
شعبه مرکزی اداره مرکزی
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
issues
نژاد
issued
نژاد
issue
نژاد
race
نژاد
races
نژاد
raced
نژاد
Lurs
نژاد لر
phylum
نژاد
congenerous
هم نژاد
siblings
هم نژاد
sibling
هم نژاد
strain
نژاد
strains
نژاد
descent
نژاد
descents
نژاد
phylon
نژاد
stirps
نژاد
origin
نژاد
blood
نژاد
origins
نژاد
half breed
از نژاد مختلف
Adegenerate ( decadent ) race .
نژاد فاسد
Celt
نژاد سلت
full blooded
از نژاد اصیل
ethnocentric
نژاد پرست
Norman
از نژاد نرمان
full blood
نژاد خالص
purebred
پاک نژاد
the black race
نژاد سیاه
racist
نژاد پرست
Normans
از نژاد نرمان
outcrossing
پیوند دو نژاد
racists
نژاد پرست
biotype
جانداران هم نژاد
anglian
مربوط به نژاد
genocide
نژاد ستیزی
racism
نژاد پرستی
underbred
از نژاد غیراصیل
ethnology
نژاد شناسی
eugenics
اصلاح نژاد
mongrels
پست نژاد
master race
نژاد برتر
ethnography
نژاد پرستی
highborn
نیک نژاد
full-blooded
پاک نژاد
Celts
نژاد سلت
genocide
نژاد زدایی
mutts
سگ پست نژاد
mutt
سگ پست نژاد
pedigrees
ریشه نژاد
Slav
از نژاد اسلاو
pedigree
ریشه نژاد
ethnocentrism
نژاد پرستی
Slavs
از نژاد اسلاو
mongrel
پست نژاد
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
euthenics
اصلاح نژاد محیطی
skinheads
رذل نژاد پرست
interbreed
اصلاح نژاد کردن
of alow parentage
فرومایه پست نژاد
white civilization
تمدن نژاد سفید
humankind
بشریت نژاد انسان
africander
افریقایی فرنگی نژاد
paleface
نژاد سفید پوست
negrophobe
بیمناک از نژاد سیاه
African American
نژاد آفریقایی آمریکایی
anti-Semitic
مخالف نژاد سامی
top dog
نژاد یا شخص غالب
skinhead
رذل نژاد پرست
gerontomorphosis
پیر شدگی نژاد
semitics
نژاد شناسی سامی
quadroon
از نژاد سفید وسیاه
hamitic
مربوط به نژاد حام
heaven born
خدایی اسمانی نژاد
schnauzer
سگ " تری یر "المانی نژاد
anglo saxon
نژاد انگلیسی وساکنسونی
creoles
دارای نژاد مخلوط
creole
دارای نژاد مخلوط
hamito semitic
از نژاد حامی وسامی
akkadian
نژاد اکد یا اکاد
bon ton
خوش نژاد اشرافی
game fowl
نژاد خروس جنگی
improvement in stock breading
اصلاح نژاد چارپایان
Celtic
وابسته به نژاد سلت
inbreed
از یک نژاد ایجاد کردن
Eurasian
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasians
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
turanian
مردمی از نژاد التایی اورال
a racist attack
حمله ای با غرض نژاد پرستی
broodmare
مادیان برای تولید نژاد
wiltshire
نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
hamp shire
نژاد خوک سیاه امریکایی
jersey giant
نژاد ماکیان خانگی بزرگ
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
cross fertile
اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
Afro-American
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
Semitic
از نژاد سام بن نوح زبان سامی
eugenic
از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
selected breed
[گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
orthogenesis
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
segregationist
طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
anti-Semitic
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
studhorse
اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
amerind
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
gamodeme
نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
amphimictic
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
kafir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
melanochroi
سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
kaffir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
irenic
ساکن
inhabitant
ساکن
habitant
ساکن
resting
ساکن
inmate
ساکن
abider
ساکن
occupier
ساکن
dweller
ساکن
inert
ساکن
stationary
ساکن
quiescent
ساکن
denizens
ساکن
occupants
ساکن
occupant
ساکن
dwellings
ساکن
dwelling
ساکن
slack water
اب ساکن
statist
ساکن
occupiers
ساکن
domiciled
ساکن
static
ساکن
resident
ساکن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com