Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
right half back
نگهبان راست
Other Matches
dexiotropous
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
bi directional
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
plain dealing
معامله راست حسینی راست باز
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
columnleft
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
right justify
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
watchdog
سگ نگهبان
guardsmen
نگهبان
watchdogs
سگ نگهبان
sentinels
نگهبان
escort
نگهبان
warden
نگهبان
watching
نگهبان
watches
نگهبان
watched
نگهبان
watch
نگهبان
wardens
نگهبان
sentries
نگهبان
watch man
نگهبان
watch dog
سگ نگهبان
escorts
نگهبان
escorting
نگهبان
escorted
نگهبان
inspectors
نگهبان
chaser
نگهبان
chasers
نگهبان
guards
نگهبان
guarding
نگهبان
guard
نگهبان
sentry
نگهبان
inspector
نگهبان
guardsman
نگهبان
watchman
نگهبان
keeper
نگهبان
watchmen
نگهبان
custodian
نگهبان
custodians
نگهبان
sentinel
نگهبان
out post
نگهبان
on guard
نگهبان
guard dog
سگ نگهبان
guardian
نگهبان
guardians
نگهبان
K9
[canine]
سگ نگهبان
lifeguards
نگهبان
custodial
نگهبان
enntinel
نگهبان
lifeguard
نگهبان
police dog
سگ نگهبان
left half back
نگهبان چپ
life guard
نگهبان
duty
نگهبان
body guard
نگهبان
conservator
نگهبان
custos
نگهبان
keepers
نگهبان
gallant
نگهبان
ward
نگهبان
wards
نگهبان
look out
نگهبان
custodier
نگهبان
guardian angel
فرشته نگهبان
curing membrane
پوسته نگهبان
air sentinel
نگهبان هوایی
anchor watch
نگهبان لنگر
arcturus
نگهبان شمال
curators
نگهبان متصدی
boat gang
نگهبان قایق
beach patrol
نگهبان اسکله
beach patrol
نگهبان ساحلی
watchdog
سگ پاسبان نگهبان
relief of sentry
عوض نگهبان
officer of the day
افسر نگهبان
radio guard
نگهبان بی سیم
port watch
نگهبان بندر
warden
نافر نگهبان
watch officer
افسر نگهبان
wardens
نافر نگهبان
tricking
سکانی نگهبان
tricked
سکانی نگهبان
trick
سکانی نگهبان
memory guard
نگهبان حافظه
interior guard
نگهبان داخلی
factionary
نگهبان قراول
flag guard
نگهبان پرچم
gangway staff
نگهبان پله
guard band
باند نگهبان
guard post
پایه نگهبان
guard signal
علامت نگهبان
guardian council
شورای نگهبان
officer of the watch
افسر نگهبان
watchdogs
سگ پاسبان نگهبان
curator
نگهبان متصدی
bailiffs
نگهبان دژ سلطنتی
copying
نگهبان مخابراتی
to stand sentinel
نگهبان گذاشتن در
copies
نگهبان مخابراتی
copied
نگهبان مخابراتی
covers
نگهبان بگوش
coverings
نگهبان بگوش
sergeant of the guard
گروهبان نگهبان
cover
نگهبان بگوش
churchmen
نگهبان کلیسا
bailiff
نگهبان دژ سلطنتی
copy
نگهبان مخابراتی
churchman
نگهبان کلیسا
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
cryptoguard
نگهبان اطاق رمز
time orderly
نگهبان اعلام ساعت
am i the keep of my brother?
ایامن نگهبان برادرخودهستم
guardsman
سرباز هنگ نگهبان
duty officer
افسر نگهبان ستاد
sentry box
سایبان چوبی نگهبان
guardsmen
سرباز هنگ نگهبان
air controlman
نگهبان کنترل هوایی
earth retaining wall
دیوار نگهبان خاک
to relieve guard
نگهبان راعوض کردن
Beefeater
نگهبان برج لندن
warders
نگهبان دروازه یا قصر
watch dog
ناو نگهبان ناوگان
warder
نگهبان دروازه یا قصر
wardress
نگهبان و محافظ زن در زندان
attendant
همراه نگهبان کشیک
attendants
همراه نگهبان کشیک
rangeguard
نگهبان میدان تیر
service officer
افسر ارشد نگهبان
Beefeaters
نگهبان برج لندن
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان
armorer
نگهبان اسلحه زراد
chaperone
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
rangeguard
نگهبان قرق میدان تیر
officer of the deck
افسر نگهبان عرشه ناو
chaperons
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
watchdog
نگهبانی دادن نگهبان بودن
watchdogs
نگهبانی دادن نگهبان بودن
chaperones
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
posts
گماردن نگهبان قرار دادن
chaperon
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
curatorial
نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
posted
گماردن نگهبان قرار دادن
sounding patrol
نگهبان عمق سنج ناو
post-
گماردن نگهبان قرار دادن
post
گماردن نگهبان قرار دادن
coverings
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
dog watch
پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
sentry box
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
covers
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
watch fire
اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
raid clerk
نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
guardship
ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
beeline
خط راست
turnabouts
به راست راست
plain spoken
یر راست
on end
راست
four-square
رک و راست
right
راست
plumply
سر راست
turnabout
به راست راست
uninhibited
رک و راست
plain dealing
راست
directly
سر راست
outspoken
رک و راست
truer
راست
vertical beam
راست رو
blankly
سر راست
true
راست
forthrights
سر راست
freehearted
رک و راست
vertically
راست
upright
راست
apeak
راست
dextrorotatory
راست بر
up front
رک و راست
bolt upright
راست
wrapover dress
راست
wrapover skirt
راست
wrapover top
راست
bee line
خط راست
wooden
راست
dextrogyrous
راست بر
truest
راست
straightish
سر راست
straight
راست
candid
راست
straightish
راست
pricked
راست
pricking
راست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com