Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English
Persian
parkas
نیم تنه پوست حیوانات
Search result with all words
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
exuviae
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
Other Matches
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
lore
حیوانات
dung
مدفوع حیوانات
wildlife
حیوانات وحشی
put away
<idiom>
کشتن حیوانات
venery
حیوانات شکارشونده
foal
توله حیوانات
chit
توله حیوانات
foals
توله حیوانات
chits
توله حیوانات
feedstuff
خوراک حیوانات
domestic animals
حیوانات اهلی
zoolatry
پرستش حیوانات
zootomy
تشریح حیوانات
stray animals
حیوانات ضاله
breeding
پرورش حیوانات
buggery with animals
جماع با حیوانات
fauna
حیوانات یک اقلیم
bestiality
جماع با حیوانات
rodentia
حیوانات قراضه
home range
جایگاه حیوانات
peels
پوست انداختن پوست
peel
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
zootechnical
وابسته به فن تربیت حیوانات
forepaw
پنجه دست حیوانات
woodnote
صدای حیوانات جنگل
pedication
عمل جنسی با حیوانات
bull
حیوانات نر بزرگ فرمان
bulls
حیوانات نر بزرگ فرمان
make friends
<idiom>
رفاقت با حیوانات ومردم
farmed
پرورشگاه حیوانات اهلی
farms
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
پرورشگاه حیوانات اهلی
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
big game
شکار حیوانات بزرگ
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
pen
حیوانات اغل خانه ییلاقی
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
acron
قسمت قدامی حیوانات بنددار
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
penned
حیوانات اغل خانه ییلاقی
squamation
پوشش فلسی شکل حیوانات
zoomorphic
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
soilage
علف تازه علوفه حیوانات
pens
حیوانات اغل خانه ییلاقی
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
penning
حیوانات اغل خانه ییلاقی
home range
جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zoomorphism
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
fluor
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
forequarter
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
veterinarian
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarians
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
poundage
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
biomorph
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish story
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
bioecology
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusk
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
pounds
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounding
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounded
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
relief
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
lion rug
فرش شیری
[این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
neurilemma or lema
پوست پی
parer
پوست کن
skins
پوست
peeling
پوست
skin
پوست
cuticle
پوست
husk
پوست
peltry
پوست
crustal
پوست
skinning
پوست
dermis
پوست
shells
پوست
shelling
پوست
shell
پوست
rinds
پوست
rind
پوست
shale
پوست
glume
پوست
husks
پوست
skinned
پوست
hide
پوست
integument
پوست
hides
پوست
dermatalgia
پوست
goats
پوست بز
goat
پوست بز
flayer
پوست کن
cortices
پوست
hull
پوست
hulls
پوست
barking
پوست
skinner
پوست کن
bark
پوست
swanskin
پوست قو
encrustations
پوست
encrustation
پوست
barked
پوست
tunc
پوست
tegmentum
پوست
cortex
پوست
goatskins
پوست بز
peel
پوست
peels
پوست
stripper
پوست کن
strippers
پوست کن
goatskin
پوست بز
scalp
پوست سر
tegmen
پوست
barks
پوست
skinless
بی پوست
ecdysis
پوست اندازی
dermatology
پوست شناسی
dermatoid
پوست مانند
parchmenty
پوست مانند
drumhead
پوست طبل
cutis
پوست زیرین
dry bones
پوست واستخوان
dermatopathy
ناخوشی پوست
dermatosis
اماس پوست
desquamate
پوست ریختن
desquamate
پوست انداختن
dermotropic
پوست گرای
dermotropic
متمایل به پوست
dermoidal
پوست مانند
dermoidal
شبیه پوست
dermoid
پوست مانند
dermoid
شبیه پوست
sheep skin
پوست گوسفند
dermatozoa
انگلهای پوست
drum head
پوست طبل
decorticate
پوست کندن از
broadtail
پوست بره
calf skin
پوست گوساله
calfskin
پوست گوساله
to strip something off
کندن
[پوست]
cuticular
وابسته به پوست
papillose
مانندبرامدگی پوست
onion skin
پوست پیاز
blach hulled
سیاه پوست
albinism
سفیدی پوست
alphosis
بیرنگی پوست
apple peel
پوست سیب
barky
پوست دار
corticate
پوست دار
corticated
پوست دار
bast
پوست درخت
chap
خشگی پوست
chap
شکاف
[در پوست]
debark
پوست کندن از
thin skinned
پوست نازک
derm
زیر پوست
dermatographia
پوست نگاری
cuticular
پوست مانند
chap
ترک
[در پوست]
dermatography
شرح پوست
ross
پوست درخت
oxhide
پوست گاو
onionskin
پوست پیاز
skiver
پوست تراش
negress
زن سیاه پوست
molt
پوست اندازی
moleskin
پوست کورموش
mesoderm
میان پوست
melanotic
سیاه پوست
melanic
سیاه پوست
malicorium
پوست انار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com