English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
Other Matches
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
guided missiles موشک هدایت شونده
vectored thrust تراست هدایت شونده
vectored تراست هدایت شونده
guided missile موشک هدایت شونده
cruise missile موشک هدایت شونده کروز
cruise missiles موشک هدایت شونده کروز
guided weapon جنگ افزار هدایت شونده
free rocket موشک غیر هدایت شونده
pgm نوعی موشک هدایت شونده
entac موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike ajax نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
falcons موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
sparrow نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
bull pup نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
falcon موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
nike hercules موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
pathfinder guidance هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
armstrong سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
terriers نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
homing phase مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
unmanned aircraft هواپیمای بدون سرنشین
autogiro نوعی هواپیمای بدون بال
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
sprints نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
directors هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
floater هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
precipitate غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
beamrider موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
inertial guidance سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
conductance ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
helmsmen راننده
driving راننده
pilot راننده
driver راننده
the man at the wheel راننده
motor man راننده
helmsman راننده
wheelman راننده
wheelsman راننده
piloted راننده
pilots راننده
impelent راننده
drivers راننده
steersman راننده
drive's cab اطاق راننده
drive's seat صندلی راننده
driver's mate شاگرد راننده
road hog <idiom> راننده بیابان
cabman راننده تاکسی
cabbies راننده تاکسی
cabby راننده تاکسی
railroad engineer [American E] راننده قطار
taximan راننده تاکسی
power plant پیش راننده
power plants پیش راننده
truckman راننده کامیون
power unit پیش راننده
motorman راننده موتور
cabbie راننده تاکسی
carter راننده گاری
propulsive پیش راننده
locomotive operator [British E] راننده قطار
drivers راننده گرداننده
chauffeurs راننده ماشین
hot shoe راننده زبردست
chauffeuring راننده ماشین
locomotive engineer [American E] راننده قطار
chauffeur راننده ماشین
train operator [American E] راننده قطار
chauffeured راننده ماشین
locomotive driver [British E] راننده قطار
driver راننده گرداننده
train driver راننده قطار
bus driver راننده اتوبوس
trucker راننده کامیون
assistant driver کمک راننده
bulldozerer راننده بولدوزر
truckers راننده کامیون
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
gondolier راننده کرجی ونیزی
diver راننده قایق موتوری
karter راننده اتومبیل کوچک
timers وقت نگهدار هر راننده
gondoliers راننده کرجی ونیزی
catch driver راننده اجیر ارابه
repellent راننده بیزار کننده
outboarder راننده قایق موتوری
hackney man راننده درشکه کرایهای
pick off رد شدن از راننده دیگر
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
hackman راننده درشکه کرایهای
repellents راننده بیزار کننده
pilots راننده قایق روی یخ
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
piloted راننده قایق روی یخ
iceboater راننده قایق روی یخ
timer وقت نگهدار هر راننده
pilot راننده قایق روی یخ
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
provisional driver راننده تازه کار ارابه
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpit محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpits محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
puntist راننده کرجی نام دارد
road hog راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
set down معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
sidecars جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
sidecar جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
drafting راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
side car جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
c a هواپیمای سی 5 ا
tailless aircraft هواپیمای بی دم
floatplane هواپیمای اب
jet airplane هواپیمای جت
attack plane هواپیمای تک
staging light چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
gliders هواپیمای بی موتور
reconnaissance flight هواپیمای اکتشافی
glider هواپیمای بی موتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com