Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
English
Persian
kilo
هزار بیت داده
kilos
هزار بیت داده
Search result with all words
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
terabyte
یک هزار گیگا بایت یا یک میلیون مگا بایت داده
Other Matches
Loo sanpra
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
milfoil
بومادران هزار برگ هزار برگ
parallels
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searchingly
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
thousandth
یک هزار
labyrinthine fret
هزار تو
milleped
هزار پا
milliped
هزار پا
thousandths
یک هزار
mil
هزار
per mill
در هر هزار
thousands
هزار
thousand
هزار
one thousand
یک هزار
myriad
ده هزار
myriads
ده هزار
million
هزار در هزار
millions
هزار در هزار
ten thousand
ده هزار
multiped
هزار پا
per mill
در هزار
per mil
در هزار
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tails
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
several thousands
چندین هزار
diplopodous
دارای هزار پا
kilo
معادل هزار
spline
هزار خار
kilos
هزار گرم
kilo
هزار گرم
kilos
معادل هزار
kilos
در معنای یک هزار
kilo
در معنای یک هزار
thousand and one
هزار ویک
grandest
هزار دلار
grander
هزار دلار
millepore
هزار سوراخ
myriagram
ده هزار گرم
myrialitre
ده هزار لیتر
myriameter
ده هزار متر
kilocycle
هزار چرخه
myriametre
ده هزار متر
kilometers
هزار متر
kilometre
هزار متر
kilometres
هزار متر
chiliad
هزار ساله
chiliad
هزار عدد
myriapoda
هزار پایان
bimillenary
دو هزار ساله
millenniums
هزار سال
millennium
هزار سال
millennia
هزار سال
milliard
هزار میلیون
grand
هزار دلار
polypody
هزار پایی
tonne
هزار کیلوگرم
thou
یک هزار دلار
tonnes
هزار کیلوگرم
kilogrammes
هزار گرم
kilograms
هزار گرم
kilogram
هزار گرم
omasum
هزار لاخئذقث خق ذثق
hectares
ده هزار متر مربع
g
در معنای یک هزار میلیون
gigabyte
یک هزار میلیون بابت
gigacycle
هزار میلیارد چرخه
hectare
ده هزار متر مربع
millennial
جشن هزار ساله
millenium
دوره هزار ساله
k
نشانه بیان یک هزار
Kbit
معادل هزار بایت
metric ton
تن متریک یا تن هزار کیلویی
kilomegacycle
هزار میلیون چرخه
kilobaud
هزار بیت در ثانیه
yarrow
بومادران هزار برگ
billionth
یک تقسیم بر هزار میلیون
kilohertz
هزار سیکل در یک ثانیه
To take ones leave .
هزار تومان کم آورده ام
kips
هزار دستورالعمل درثانیه
billionths
یک تقسیم بر هزار میلیون
two thousand tonner
کشتی دو هزار تنی
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال قیمت شد
to die a thousand deaths
هزار مرگ و میر مردن
millenial
وابسته به دوره هزار ساله
This is only one instance out of many .
این یک مورداز هزار تا است
I am inundated with work.
هزار جور کارسرم ریخته
kilos
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
kilo
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
The losses run into hundreds of thousands.
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
flaky pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
gigaflop
یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
kilovoltage
نیروی برق برحسب هزار ولت
gigahertz
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
phyllo (pastry)
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarian
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
puff pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
the hall seats one thousand
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
postmillennialist
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
premillennial
وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
angstrom
واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
Analogical architecture
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
kiloton weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
kb
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Kbyte
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
kilos
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
gremlins
خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
checked
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checks
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
storage
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
serials
یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
mass storage
سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
transmissions
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
initialled
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialling
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialing
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialed
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initials
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
cells
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
gremlin
خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
transmission
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
entities
موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
forward pointer
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
serial
یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
source
فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
associative addressing
روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
strobe
سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
entity
موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
content addressable addressing
روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
check
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
receives
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
ascend
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
receive
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
serial
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
ascends
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
wait time
خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه
ascended
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
long integer
عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
serials
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
digital
آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
ddl
بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
verification
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
bureau
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
loop
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
preparation
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
retrieval
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
tree
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
preparations
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
loops
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
looped
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
onion skin language
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
substitute character
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
batches
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com