Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
Other Matches
primary products
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
dense binary code
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
newton raphson
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
fet
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
reflex
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
boost charge
ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
material costs
هزینههای مواد
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
selling costs
هزینههای فروش کالا
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
conspicuious consumption
بکار برده شد
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
photoresist
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
reentrant
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
machines
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machined
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
built up frog
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
bar winding
میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
machined
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
beansprouts
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
beansprout
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
differential cost analysis
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
absolute address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
actual address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
pinning
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinned
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
insert
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserting
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserts
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
flowcharting symbol
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
machines
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
tuberculotoxin
مواد سمی که از باسیل کخ ترشح میشود
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
feed stock
مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
null hypothesis
فرضیه اولیهای که مورد ازمون قرارمیگیرد
black wash
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
value added
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
casual labour
کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
just in time
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
cost plus contracts
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
torpex
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
charges forward
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
NCR paper
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
barter with someone
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
دادوستد کالا با کالا کردن
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
directly
مستقیما
firsthand
<idiom>
مستقیما
at first hand
مستقیما
proximately
مستقیما"
straightway
مستقیما
per se
مستقیما
forthrights
مستقیما`
straight
مستقیما
straighter
مستقیما
straightest
مستقیما
straight out
رک مستقیما
aggregate expenditures
هزینههای کل
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
sheer
مستقیما فریف
aright
مستقیم مستقیما
bolt
مستقیما ناگهان
intue
مستقیما دریافتن
forthright
مستقیما بیمحابا
bolted
مستقیما ناگهان
subsequent to
[مستقیما]
پس از
[به دنباله]
bolting
مستقیما ناگهان
bolts
مستقیما ناگهان
building costs
هزینههای ساختمان
operational costs
هزینههای عملیاتی
freight charges
هزینههای حمل
increasing cost
هزینههای صعودی
fixed costs
هزینههای سرمایهای
design costs
هزینههای طراحی
anchor dues
هزینههای لنگر
deferred charges
هزینههای انتقالی
on costs
هزینههای غیرمستقیم
spillover costs
هزینههای خارجی
comparative costs
هزینههای نسبی
sunk cost
هزینههای اضافی
implicit costs
هزینههای نامرئی
selling costs
هزینههای فروش
national expenditures
هزینههای ملی
transaction costs
هزینههای معاملاتی
incidental expenses
هزینههای واقعی
increasing cost
هزینههای فزاینده
storage costs
هزینههای انبارداری
capital charges
هزینههای سرمایه
implicit costs
هزینههای ضمنی
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
government expenditures
هزینههای دولت
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
real costs
هزینههای واقعی
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
overheads
هزینههای عمومی
competition cost
هزینههای رقابتی
overheads
هزینههای بالاسری
joint costs
هزینههای مشترک
personal outlays
هزینههای شخصی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
fixed costs
هزینههای ثابت
financial expenses
هزینههای مالی
dock dues
هزینههای لنگرگاه
supplementary costs
هزینههای اضافی
pilot charges
هزینههای راهنما
supplementary costs
هزینههای مکمل
standard costs
هزینههای نرمال
bank charge
هزینههای بانکی
overhead costs
هزینههای بالاسری
overhead costs
هزینههای اضافی
overhead costs
هزینههای عمومی
prime costs
هزینههای اولیه
standard costs
هزینههای استاندارد
bank charges
هزینههای بانکی
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
capital outlays
هزینههای تاسیساتی
intuitive
مستقیما درک کننده
hardest
مستقیما درمسیر موردنظر
hard
مستقیما درمسیر موردنظر
harder
مستقیما درمسیر موردنظر
direct coupled
مستقیما جفت شده
cost category
هزینههای انجام شده
avoidable costs
هزینههای قابل اجتناب
taxation of costs
ارزیابی هزینههای دعوی
surcharges
درصد هزینههای اضافی
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
surcharge
درصد هزینههای اضافی
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
loading participation in profits
هزینههای مشارکت در سود
increasing cost industry
صنایع با هزینههای افزایشی
unliquidated obligation
هزینههای پرداخت نشده
slaved
برده
bondman
برده
slaves
برده
villains
برده
villain
برده
wrapt
برده
male salve
برده
serf
برده
bondsman
برده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com