Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
Search result with all words
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
cruising altitude
ارتفاع ثابت پرواز هواپیما
ventral
تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
Other Matches
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
rugged
ثابت
fiducial
ثابت
equable
ثابت
standstill
ثابت
constant
ثابت
constants
ثابت
firms
ثابت
firmer
ثابت
firm
ثابت
fix
ثابت
pegged
ثابت
stationary
ثابت
true
ثابت
settled
ثابت
truer
ثابت
unshaken
ثابت
truest
ثابت
indelible
ثابت
fixes
ثابت
hard and fast
ثابت
static
ثابت
stables
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
permanent
ثابت
thetic
ثابت
thetical
ثابت
stable
ثابت
steadied
ثابت
pat
ثابت
pats
ثابت
patted
ثابت
patting
ثابت
changeless
ثابت
resolute
ثابت
firmest
ثابت
leger or ledger
ثابت
immovable
ثابت
steadying
ثابت
steadies
ثابت
steadiest
ثابت
steady
ثابت
sustain
ثابت
sustained
ثابت
invariable
ثابت
established
ثابت
incommutable
ثابت
inalterable
ثابت
steadier
ثابت تر
fixed
ثابت
fixing
ثابت
solids
ثابت
solid
ثابت
undeviating
<adj.>
ثابت
unswerving
<adj.>
ثابت
disputeless
ثابت
specific
ثابت
sustains
ثابت
loyal
ثابت
specifics
ثابت
flying machine
هواپیما
planed
هواپیما
planes
هواپیما
one aircraft was shot down
یک هواپیما
plane
هواپیما
planing
هواپیما
aeroplane
هواپیما
airplain
هواپیما
air plane
هواپیما
tailplane
دم هواپیما
airplane
هواپیما
escadrille
6 هواپیما
air craft
هواپیما
airplanes
هواپیما
flight
هواپیما
anti-aircraft
ضد هواپیما
aeroplanes
هواپیما
aircraft
هواپیما
inertia constant
ثابت اینرسی
invariant
ثابت نامتغیر
constant speed
سرعت ثابت
instability constant
ثابت ناپایداری
parameters
ضریب ثابت
parameter
مقدار ثابت
constatnt
مقدار ثابت
constant voltage
ولتاژ ثابت
parameter
ضریب ثابت
staid
ارام ثابت
parameters
مقدار ثابت
punctual
ثابت در یک نقطه
inductive capacity
ثابت دی الکتریسیته
idee fixe
فکر ثابت
demonstrating
ثابت کردن
demonstrated
ثابت کردن
demonstrate
ثابت کردن
bedding
ثابت سازی
image phase change coefficient
ثابت فازی
multiplying constant
مضرب ثابت
gravitational constant
ثابت گرانش
gravitational constant
ثابت جاذبه
veterans
ثابت استوار
veteran
ثابت استوار
hard set
ثابت شده
hubble constant
ثابت هابل
demonstrates
ثابت کردن
immovably
بطور ثابت
gas constant
ثابت گاز
k
ثابت دی الکتریک
stabilised
ثابت کردن
stabilises
ثابت کردن
stabilising
ثابت کردن
stabilize
ثابت کردن
stabilized
ثابت کردن
stabilizes
ثابت کردن
resolute
ثابت قدم
constant capital
سرمایه ثابت
prove
ثابت کردن
madelung constant
ثابت مادلونگ
magnetic constant
ثابت مغناطیسی
boltzmann constant
ثابت بولتزمن
capital asset
سرمایه ثابت
capital goods
دارایی ثابت
carbon fixed
کربن ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
clinch knot
گره ثابت
conservative flux
شاره ثابت
on costs
هزنههای ثابت
numeric constant
ثابت عددی
newton constant
ثابت نیوتون
proved
ثابت کردن
constant error
خطای ثابت
constant factors
عوامل ثابت
constant luminance
روشنایی ثابت
attenuation constant
ثابت تضعیف
constant of motion
ثابت حرکت
ionization constant
ثابت یون
an inflexible resolution
عزم ثابت
constant power
توان ثابت
constant pressure
فشار ثابت
lastering friendship
دوستی پا بر جا یا ثابت
lastingly
بطور ثابت
attenuation factor
ثابت تضعیف
proves
ثابت کردن
fixation
ثابت کردن
fixations
ثابت کردن
constant cost
قیمت ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com