English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
discipline and adjustment board هیئت تدوین مقررات انضباطی
Other Matches
disciplinary regulation مقررات انضباطی
presidium هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boarded هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury هیئت داوری هیئت قضات
judicature هیئت دادرسان هیئت قضاوت
formulation تدوین
codification تدوین
codifies تدوین کردن
codify تدوین کردن
codification تدوین قوانین
codifying تدوین کردن
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
testament تدوین وصیت نامه
legislation تدوین وتصویب قانون
testaments تدوین وصیت نامه
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
disciplinary انضباطی
indicipline بی انضباطی
misbehavior بی انضباطی
indiscipline بی انضباطی
martinets انضباطی
martinet انضباطی
disciplinary action تنبیه انضباطی
disciplinary barracks زندان انضباطی
disciplinary segregation زندان انضباطی
disciplinary punishment مجازات انضباطی
disciplinary punishment کیفر انضباطی
nunjudicial punishment تنبیه انضباطی
disciplinary تنبیه انضباطی
current budget بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
disciplinarians نظم دهنده انضباطی
disciplinary نظم دهنده انضباطی
disciplinarian نظم دهنده انضباطی
punishment book ایین نامه انضباطی
disciplinal نظم دهنده انضباطی
defferential assets هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
precepts مقررات
regulation مقررات
requirement مقررات
provisions مقررات
precept مقررات
regulations مقررات
measure مقررات
arrangement مقررات
disposition مقررات
arrangements مقررات
ordinance مقررات محلی
standard specification مقررات استاندارد
army regulation مقررات ارتشی
by law طبق مقررات
by rule طبق مقررات
trancscendent ماورای مقررات
The regulations in force . مقررات جاری
ordinances مقررات محلی
control measures مقررات کنترلی
operating instruction مقررات کار
government regulation مقررات دولتی
laws of the game مقررات مسابقه
military doctorine مقررات نظامی
holding نقض مقررات
instruction for assembly مقررات نصب
infraction نقض مقررات
mounting instruction مقررات نصب
tariff regulations مقررات تعرفه بندی
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
institutes اصل قانونی مقررات
lodge-books کتاب مقررات معماری
To be observant of the regulations . ملاحظه مقررات را کردن
institute اصل قانونی مقررات
instituted اصل قانونی مقررات
instituting اصل قانونی مقررات
ruled based deduction استنباط بر مبنای مقررات
conditions مقررات و شرایط اسبدوانی
manual مقررات کتاب راهنما
illicit نا مشروع مخالف مقررات
officialism رسمیت مقررات اداری
illegally برخلاف قانون و مقررات
red tape مقررات دست و پاگیر
assembly instrudactions مقررات یا دستورات نصب
inland rules مقررات حرکت در ابهای داخلی
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
formally مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
codifies رمزی کردن تدوین کردن
codify رمزی کردن تدوین کردن
codifying رمزی کردن تدوین کردن
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
where there is a valid reason در موارد طبق مقررات اثبات شده
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
regulation نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
where justified در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases در موارد طبق مقررات اثبات شده
road discipline مقررات عبور و مرور روی جاده
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
unmilitary بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
expedite rule مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
curfews مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfew مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
There is an outcry against these regulations. همه از این مقررات فریادشان بلند است
last chance rule مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
The regulations are stI'll in force ( effect ) . این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
prodify تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
deviations از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
systems مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
configurations هیئت
attitudes هیئت
committee هیئت
confranternity هیئت
configuration هیئت
attitude هیئت
commissions هیئت
panels هیئت
panel هیئت
committees هیئت
commission هیئت
astronomy هیئت
commissioning هیئت
corps هیئت
guize هیئت
disciplinary control board کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
executives هیئت رئیسه
bar هیئت وکلاء
bars هیئت وکلاء
departments قسمت هیئت
diplomatic mission هیئت سیاسی
council ot ministers هیئت وزراء
faculty هیئت علمی
commissioner عضو هیئت
commissioners عضو هیئت
department قسمت هیئت
legislative body or assembly هیئت مققنه
astronomically مطابق هیئت
bureau هیئت اداری
board of direcotors هیئت مدیره
board of directers هیئت مدیره
collegium هیئت یا کمیته
board of directors هیئت مدیره
faculties هیئت علمی
staffs اعضاء هیئت
staffed اعضاء هیئت
trial jury هیئت منصفه
board of trade هیئت بازرگانی
executive هیئت رئیسه
top drawer هیئت حاکمه
configuration هیئت پذیری
staff اعضاء هیئت
economic commission هیئت اقتصادی
political mission هیئت سیاسی
directorates هیئت رئیسه
knightage هیئت شوالیه ها
directorate هیئت رئیسه
military body هیئت نظامی
military comission هیئت نظامی
petty jury هیئت منصفه
professoriat هیئت استادان
configurations هیئت پذیری
jury هیئت داوران
juries هیئت داوران
commissions هیئت مامورین
legislature هیئت مقننه
instituted هیئت شورا
commission هیئت مامورین
commissioning هیئت مامورین
institutes هیئت شورا
deputations هیئت نمایندگی
committees هیئت یا کمیته
instituting هیئت شورا
deputation هیئت نمایندگی
governing bodies هیئت حاکمه
juries هیئت منصفه
jury هیئت منصفه
format قالب هیئت
constituency هیئت موسسان
constituencies هیئت موسسان
boarded هیئت کمیسیون
boarded هیئت ژوری
hue هیئت منظر
formats قالب هیئت
board هیئت کمیسیون
institute هیئت شورا
legislatures هیئت مقننه
expedition هیئت اعزامی
expeditions هیئت اعزامی
bureaus هیئت اداری
governing body هیئت حاکمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com