Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
air transport allocations board |
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی |
|
|
Other Matches |
|
airlift service |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
boxman |
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ |
to fix quota |
تعیین سهمیه کردن |
airlift |
ترابری هوایی |
airlifted |
ترابری هوایی |
airlifts |
ترابری هوایی |
airlifting |
ترابری هوایی |
air carrier |
شرکت ترابری هوایی |
air movement of patients |
ترابری هوایی بیماران |
tactical airlift |
ترابری تاکتیکی هوایی |
air transport group |
گروه ترابری هوایی |
air transport operation |
عملیات ترابری هوایی |
air transportable |
قابل ترابری هوایی |
attached airlift service |
یکان ترابری هوایی زیرامر |
air transport liaison officer |
افسر رابط ترابری هوایی |
airlift capacity |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
air tropping |
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
combat airlift support |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
airlift command |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
awards |
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید |
award |
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید |
awarding |
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید |
awarded |
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید |
restrictive fire plan |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
air priorities committee |
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار |
board of inspection and survey |
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات |
combined communication board |
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب |
shadow factor |
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء |
tan alt |
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی |
designative |
اشاره کننده تعیین کننده |
point designation |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
purple |
در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است |
determinative |
تعیین کننده |
determinant |
تعیین کننده |
determinants |
تعیین کننده |
indicating |
تعیین کننده |
crucial |
تعیین کننده |
crucially |
تعیین کننده |
determinant |
عامل تعیین کننده |
electroscope |
تعیین کننده برق |
coefficient of determination |
ضریب تعیین کننده |
rorschach determinant |
تعیین کننده رورشاخ |
form determinant |
تعیین کننده شکل |
dream determinant |
تعیین کننده رویا |
determinants |
عامل تعیین کننده |
crucial experiment |
ازمایش تعیین کننده |
oddsmaker |
تعیین کننده امتیاز |
determining tendency |
گرایش تعیین کننده |
presidium |
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه |
commitment board |
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی |
laser disignator |
تعیین کننده هدف لیزری |
driving range |
علامت تعیین کننده فاصله ها |
authenticator |
تعیین کننده سیستم نشانی |
rate determining step |
مرحله تعیین کننده سرعت |
allocations |
سهمیه سهمیه دادن |
allocation |
سهمیه سهمیه دادن |
fault localization apparatus |
دستگاه تعیین کننده محل خطا |
gyroscope |
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار |
range markers |
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب |
doppler radar |
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک |
words of limitation |
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند |
gyroscopes |
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار |
air intercept |
رهگیری کننده هوایی |
aircontroller |
کنترل کننده هوایی |
boardroom |
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا |
boardrooms |
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا |
board |
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره |
boarded |
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره |
current operating allowance |
سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی |
nuisance raid |
تک هوایی ایذایی تک مضطرب کننده |
panel |
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند |
panels |
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند |
offset point |
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود |
air force component |
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات |
barrier combat air patrol |
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن |
air raid reporting control ship |
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی |
localizer |
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود |
judicature |
هیئت دادرسان هیئت قضاوت |
petty jury |
هیئت داوری هیئت قضات |
freddie |
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی |
air force component |
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات |
marker circle |
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما |
fire unit |
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه |
panelist |
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون |
stern attack |
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد |
policy maker |
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی |
pile height |
ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.] |
cartels |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
cartel |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
markers |
تعیین کننده شاخص هدف شاخص |
marker |
تعیین کننده شاخص هدف شاخص |
counterflak |
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی |
defferential assets |
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها |
authentication |
تعیین نشانی تعیین معرف کردن |
holiday |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
holidays |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
telling |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
antiair warfare |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
air policing |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
pounce |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
line chief |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
pouncing |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounced |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounces |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
i stay |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
broadcast controlled air interception |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
air delivery container |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
air sentinel |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
steer |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steered |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steers |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
default |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaulted |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaulting |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaults |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
pigeons |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
pigeon |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
flak |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
sleeve target |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
air scoop |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
fly through |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
shipping |
ترابری |
transport |
ترابری |
transported |
ترابری |
transports |
ترابری |
transporting |
ترابری |
transportation |
ترابری |
allowance |
سهمیه |
quota |
سهمیه |
allotments |
سهمیه |
quotas |
سهمیه |
allotment |
سهمیه |
contributions |
سهمیه |
contribution |
سهمیه |
ration |
سهمیه |
rations |
سهمیه |
scantling |
سهمیه |
coupons |
سهمیه |
coupon |
سهمیه |
rationed |
سهمیه |
allowances |
سهمیه |
aviation pay |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
air interdiction |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
air pilots |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
air superiority |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
air suprmacy |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
amphibious lift |
ترابری اب و خاکی |
transported |
ترابری کردن |
seaboat |
قایق ترابری |
transporting |
ترابری کردن |
transport |
ترابری کردن |
transporting |
ترابری حامل |
transport |
ترابری حامل |
assault lift |
ترابری هجومی |
transported |
ترابری حامل |
cargo transport |
هواپیمای ترابری |
portability |
قابلیت ترابری |
transports |
ترابری کردن |
transports |
ترابری حامل |
pay load |
فرفیت ترابری |
quotas |
سهمیه بندی |
import quota |
سهمیه وارداتی |
import quotas |
سهمیه وارداتی |
appointment quota |
سهمیه مشاغل |
export quotus |
سهمیه صادرات |
ammunition credit |
سهمیه مهمات |
quotations |
سهمیه بندی |
quota agreement |
موافقت سهمیه |
quota sample |
نمونه سهمیه |
sale quota |
سهمیه فروش |
appointment quota |
سهمیه ماموریت |
quotation |
سهمیه بندی |
authorized allowance |
سهمیه مجاز |
rationing |
سهمیه بندی |
quota |
سهمیه بندی |
less than release unit |
یکان درخط ترابری |
cf |
قیمت و هزینهی ترابری |
pipage |
ترابری بوسیله لوله |
pipeage |
ترابری بوسیله لوله |
attack transport |
ناو ترابری نیروی تک |
amphibious transport dock |
ناومخصوص ترابری اب خاکی |
Berlin Transport Authority [BVG] |
اداره ترابری برلین |
ration |
خارج قسمت سهمیه |
apportionment |
واگذاری سهمیه بودجه |
ammunition credit |
سهمیه مهمات ذخیره |
authorized allowance supplies |
سهمیه مجاز اماد |
target allocation |
سهمیه بندی هدف |
authorized allowance supplies |
سهمیه اماد مجاز |
authorized parts list |
سهمیه مجاز قطعات |
circuit allocated use |
سهمیه مدارهای مجاز |
rationing system |
نظام سهمیه بندی |
rationed |
خارج قسمت سهمیه |
general allotment |
سهمیه عمومی یا کلی |
consolidated table of allowance |
جدول سهمیه مشترک |
common table of allowance |
جداول سهمیه عمومی |
consolidated table of allowance |
جدول سهمیه عمومی |
quota share treaty |
قرار سهمیه بندی |
table of allowance |
جدول سهمیه مجاز |
rations |
خارج قسمت سهمیه |