Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
English
Persian
device dependent
وابسته به دستگاه
Search result with all words
genitourinary
وابسته به دستگاه اداری تناسلی
hiearchic
وابسته به دستگاه فرشتگان
parasympathetic
وابسته به دستگاه عصبی نباتی پاراسمپاتی
urogenital
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
Other Matches
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
appliance
دستگاه
organ system
دستگاه
systems
دستگاه
system
دستگاه
set
دستگاه
sets
دستگاه
setting up
دستگاه
appliances
دستگاه
units
دستگاه
utensil
دستگاه
utensils
دستگاه
nervous system
دستگاه پی
nervous systems
دستگاه پی
device
دستگاه
devices
دستگاه
apparatus
دستگاه
appurtenance
دستگاه
units
یک دستگاه
unit
دستگاه
team
یک دستگاه
teams
یک دستگاه
plant
دستگاه
plants
دستگاه
instrument
دستگاه
device code
کد دستگاه
unit
یک دستگاه
installations
دستگاه
machines
دستگاه
installation
دستگاه
equipment
دستگاه
mechanisms
دستگاه
machine
دستگاه
machined
دستگاه
mechanism
دستگاه
telegraphed
دستگاه تلگراف
curler
دستگاه فرزنی
power plant
دستگاه تولیدنیروی
power plants
دستگاه تولیدنیروی
abrasive cutting machine
دستگاه برش
abel closed tester
دستگاه ابل
telegraphs
دستگاه تلگراف
telegraphing
دستگاه تلگراف
telegraph
دستگاه تلگراف
curlers
دستگاه فرزنی
robots
دستگاه خودکار
retort
دستگاه تقطیر
robot
دستگاه خودکار
retorts
دستگاه تقطیر
device
شعار دستگاه
gun
دستگاه تزریق
guns
دستگاه تزریق
apparatus
الت دستگاه
devices
شعار دستگاه
appendages
دستگاه فرعی
absorption apparatus
دستگاه جذب
asynchronous device
دستگاه غیرهمزمان
accept machine
دستگاه پذیرنده
audio device
دستگاه سمعی
automatic controller
دستگاه فرمان
automatic machine
دستگاه خودکار
binary device
دستگاه دو حالته
bistable device
دستگاه دوپایا
blanck cutting
دستگاه منگنه
blasting machine
دستگاه انفجار
blasting machine
دستگاه ترکش
blooming roll
دستگاه نوردشمشه
bracing system
دستگاه مهاربندی
bradyscope
دستگاه کندنما
breating apparatus
دستگاه دم زدن
breating apparatus
دستگاه تنفس
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
asymmetric system
دستگاه بی تقارن
idiot box
<idiom>
دستگاه تلوزیون
active device
دستگاه فعال
active device
دستگاه کنشی
aerator
دستگاه بخور
aerometeorograph
دستگاه هوانگار
after burner
دستگاه پس سوز
air exhausting plant
دستگاه خلاء
anaglyphoscope
دستگاه ژرفانما
anaglyptoscope
دستگاه ژرفانما
analog device
دستگاه قیاسی
analog device
دستگاه انالوگ
anti interference device
دستگاه ضد تداخل
armature winder
دستگاه ارمیچرپیچ
breech mechanism
دستگاه کولاس
chucks
دستگاه نظام
blower
دستگاه دمنده
glass
دستگاه بارومتر
recorder
دستگاه ضبط
recorders
دستگاه ضبط
load
عملکردماشین یا دستگاه
loads
عملکردماشین یا دستگاه
chucked
دستگاه نظام
chuck
دستگاه نظام
transporters
دستگاه ناقله
fax (machine)
دستگاه فکس
system
رشته دستگاه
facsimile (machine)
دستگاه فکس
systems
رشته دستگاه
transporter
دستگاه ناقله
monoclinic system
دستگاه تک شیب
metal detecting device
دستگاه فلزیاب
metal detection device
دستگاه فلزیاب
automatic
دستگاه خودکار
automatics
دستگاه خودکار
nervous system
دستگاه عصبی
nervous systems
دستگاه عصبی
fifth column
دستگاه جاسوسی
prime mover
دستگاه محرک
leverage
دستگاه اهرمی
agitator
دستگاه بهم زن
agitators
دستگاه بهم زن
transmitter
دستگاه فرستنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com