Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
necrological
وابسته به صورت یا شرح حال مردگان
Other Matches
necromantic
وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
constellatory
وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
the deceased
مردگان
lemures
مردگان
the departed
مردگان
ye living and the dead
زندگان و مردگان
the lower regions
جهان مردگان
columbarium
دخمه مردگان
from the dead
ازمیان مردگان
charnel-house
[انبار استخوان مردگان]
as hush as death
خاموش چون مردگان
charnel house
مردگان راتوده می کنند
columbarium
جای نگهداری خاکستر مردگان
the lower world
جهان مردگان عالم اسوات
parentalia
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
chantry
پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
the dead lie in state
مردگان د رانظار مردم واقع شده اند
trench burial
دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
cinerarium
[گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
necrologist
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
versions
صورت
listings
صورت
formed
صورت
mazard
صورت
circumstantially
در صورت
shape
صورت
medal
صورت
medals
صورت
physiognomies
صورت
listing
صورت
constellations
صورت
conformer
هم صورت
conformational isomers
هم صورت
constellation
صورت
freckle
لک صورت
rolls
صورت
forms
صورت
version
صورت
physiognomy
صورت
providing
در صورت
phase
صورت
kalendar
صورت
images
صورت
roll
صورت
rolled
صورت
image
صورت
roster
صورت
figure
صورت
form
صورت
figures
صورت
statement
صورت
figuring
صورت
statements
صورت
coat card
صورت
effigy
صورت
effigies
صورت
phases
صورت
rosters
صورت
phased
صورت
filed
صورت
face
صورت
invoices
صورت
slipped
صورت
slips
صورت
hues
صورت
slip
صورت
list
صورت
shapes
صورت
facies
صورت
hue
صورت
visages
رو صورت
visage
رو صورت
file
صورت
invoiced
صورت
invoice
صورت
faces
صورت
invoicing
صورت
faceless
بدون صورت
workable
<adj.>
صورت پذیر
executable
<adj.>
صورت پذیر
scheduled
صورت فهرست
face powders
پودر صورت
canonical form
صورت متعارفی
practicable
<adj.>
صورت پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
صورت پذیر
asterism
صورت فلکی
bill of goods
صورت کالا
archetypes
صورت ازلی
shift
تبدیل صورت
if need be
در صورت بایست
BS
صورت فروش
if possible
در صورت امکان
move
تبدیل صورت
formulation
صورت بندی
if possible
در صورت توانایی
achievable
<adj.>
صورت پذیر
makable
<adj.>
صورت پذیر
bill of fare
صورت غذا
serials
و به صورت سری
archetype
صورت ازلی
face powder
پودر صورت
at any rate
درهر صورت
at that rate
در این صورت
ever
درهر صورت
bill of material
صورت قطعات
pictograph
صورت نگاره
bill of quantities
صورت مقداری
bill of sale
صورت فروش
breadboard
می صورت گیرد
pictography
صورت نگاری
impanel
در صورت نوشتن
similitude
شباهت صورت
ever-
درهر صورت
face cream
کرم صورت
if so
در صورت مثبت
put ineffect
صورت دادن
imbody
صورت خارجی
schedules
صورت فهرست
bill of exceptions
صورت استثنائات
pictogram
صورت نگاشت
manageable
<adj.>
صورت پذیر
makeable
<adj.>
صورت پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
صورت پذیر
feasible
<adj.>
صورت پذیر
the brush
صورت گری
doable
<adj.>
صورت پذیر
contrivable
<adj.>
صورت پذیر
implement
صورت دادن
make something happen
صورت دادن
carry into effect
صورت دادن
put into effect
صورت دادن
put inpractice
صورت دادن
isolating
به صورت الکتریکی
minute
صورت جلسه
apparition
صورت وهمی
normal form
صورت عادی
veiling
تور صورت
invoiced
صورت کردن
sales check
صورت فروش
invoices
صورت کردن
anyhow
در هر صورت بهرجهت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com