Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
English
Persian
recommend units
واحدهای پیشنهادی
Other Matches
to carry out a proposal
پیشنهادی را اجرا کردن پیشنهادی را بموقع اجراگذاشتن
conference circuit
اتصال پیشنهادی
offering price
قیمت پیشنهادی
withdraw an offer
پیشنهادی را پس گرفتن
proposal
طرح پیشنهادی
to kick against a proposal
با پیشنهادی مخالفت
To turn down (reject) an offer.
پیشنهادی را رد کردن
to make a suggestion
پیشنهادی کردن
make shift construction
طرح پیشنهادی
proposals
طرح پیشنهادی
to carry a motion
پیشنهادی را اجرا کردن
tax haven
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
tax havens
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
Hobson's choice
پیشنهادی که چارهای جز قبول ان نیست
si unites
واحدهای SI
Vote (write) against a proposallll.
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
fundamental unit
واحدهای اصلی
practical unit
واحدهای عملی
electromagnetic units
واحدهای الکترومغناطیسی
electric unit
واحدهای الکتریکی
hardware
واحدهای فیزیکی
emus
واحدهای الکترومغناطیسی
alternative unit
واحدهای دیگر
emu
واحدهای الکترومغناطیسی
derived units
واحدهای فرعی
absolute electrical units
واحدهای الکتریکی مطلق
international units
واحدهای جهانی برق
functional units of a computer
واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
atomistic society
واحدهای کوچک تولیدی
units of measurment
واحدهای اندازه گیری
discrete
که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
international call
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
budgetary control
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
engineering units
واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
metric system
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
warp set
[تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری]
assembly
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
partitions
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
control unit
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
partition
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
polymer
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
federal government
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
planck law
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
backward read
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com