English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
rundlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
runlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
Other Matches
hydro kinetic وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
emission دفع مایعات
emissions دفع مایعات
hosghead پیمانه مایعات
succussion لرزش مایعات
equilibrium حد تعادل مایعات
viscosity چسبندگی مایعات
aeration هوا دادن به مایعات
hydrokinetics علم جنبش مایعات
wet tank تانکر حمل مایعات
hydrostatics علم تعادل مایعات
hydraulics هیدرولیک مکانیک مایعات
buttery [انبار غذا و مایعات]
agitator اسباب بهم زدن مایعات
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
agitators اسباب بهم زدن مایعات
pneumercator شاغول سنجش ارتفاع مایعات
fluid ounces واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
hydrometer الت سنجش وزن ویژه مایعات
fluid ounce واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
turbulator اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
phosphate esters مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
hydrometallurgy استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
liquid measure مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
fluor مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
fluid dram واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
adsorption انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerostatics مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
back pressure valve سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
old timer قدیمی
bygone قدیمی
old-timer قدیمی
out of date قدیمی
veterans قدیمی
stale cheque چک قدیمی
antiquated قدیمی
old-timers قدیمی
fogram قدیمی
We old – fashioned people . ما قدیمی ها
timeworn قدیمی
seniors قدیمی
old time قدیمی
senior قدیمی
age-old قدیمی
age old قدیمی
veteran قدیمی
outdated قدیمی
date قدیمی
dates قدیمی
ancient قدیمی
olden قدیمی
archaic قدیمی
uptight قدیمی مسلک
fuddy-duddy قدیمی مسلک
fuddy-duddies قدیمی مسلک
old hat قدیمی مسلک
oldest دیرینه قدیمی
older دیرینه قدیمی
old دیرینه قدیمی
ancient manuscript نوشته قدیمی
incunabulum کتب قدیمی
scholastic متفکران قدیمی
clapped-out ماشینخرابو قدیمی
ex سابق قدیمی
museum piece قدیمی غیرعادی
fogy ادم قدیمی
ex- سابق قدیمی
culverin یکجورتوپ قدیمی
prolonged قدیمی مدید
Old – time tunes . آهنگهای قدیمی
codex نسخه قدیمی
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
by gone قدیمی گذشته ها
arquebus تفنگ قدیمی
old hat هر چیز قدیمی
paleography کتابت قدیمی
fogeys ادم قدیمی
square toed قدیمی مسلک
newest اخیرا و نه قدیمی
newer اخیرا و نه قدیمی
new- اخیرا و نه قدیمی
new اخیرا و نه قدیمی
unreconstructed قدیمی مسلک
primal بسیار قدیمی
protolanguage زبان قدیمی
presentation copy نسخه قدیمی
fogies ادم قدیمی
past master استاد قدیمی
past masters استاد قدیمی
fogey ادم قدیمی
slow coach ادم قدیمی مسلک
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
flintlocks تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
fud ادم قدیمی مسلک
dodo آدم قدیمی مسلک
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
viol ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
rebeck کمانچه سه سیمه قدیمی
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
old-style روش گاهشماری قدیمی
old wives' tales عقیدهی قدیمی و مردود
dodos آدم قدیمی مسلک
rebec کمانچه سه سیمه قدیمی
dodoes آدم قدیمی مسلک
inkhorn دوات شاخی قدیمی
nine pins نوعی بولینگ قدیمی
falcon باز توپ قدیمی
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
old wives' tale عقیدهی قدیمی و مردود
primitively بطور قدیمی یا بدوی
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
sequins سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
falcons باز توپ قدیمی
flintlock تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
raffle نوعی بازی قدیمی
raffles نوعی بازی قدیمی
tod واحد قدیمی وزن
dating rugs [antique] فرش عتیقه [قدیمی]
sequin سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
clepsydra ساعت ابی قدیمی
cataphract نوعی زره قدیمی
blunderbuss نوعی تفنگ قدیمی
ducat مسکوک طلای قدیمی
archaism انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
alpenstock عصای قدیمی کوهنوردی
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
viola da gamba ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
fogyish مانع پیشرفت قدیمی مسلک
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
ye شکل قدیمی کلمه The شماها
father file پشتیبان گونه قدیمی فایل
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
fustier کفک زده قدیمی مسلک
fusty کفک زده قدیمی مسلک
neoclassic احیا کننده سبکهای قدیمی
fustiest کفک زده قدیمی مسلک
stroud پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
cubit مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
driving iron نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
Give me those old cars any day . I miss those old cars . قربان آن اتو مبیل های قدیمی
bad زمان ماضی قدیمی فعل bid
dog-ear [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
Hey, old chap! <idiom> چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
carrack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
graphophone نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
vulgate نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
stomacher پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
touchhole سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
tumbling verse شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
carack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
latium ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
He's back to his usual self. او [مرد ] دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
She's not the Laleh I used to know. او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست.
superseding گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
supersede گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
You look ridiculous in that old hat . با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
bibliopole کتاب فروش فرشنده کتب قدیمی وکمیاب
supersedes گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
hutches نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutch نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
I want to look at old coins. من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
superseded گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
travois ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
revivalist movement جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
purge پاک کردن داده نا لازم یا قدیمی از فایل یا دیسک
to leave everything as it is [not to change anything] رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
purges پاک کردن داده نا لازم یا قدیمی از فایل یا دیسک
purged پاک کردن داده نا لازم یا قدیمی از فایل یا دیسک
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
rehashed بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashes بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
veterans سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
rehash بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
your reverence عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
scholastically موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
Z0 بیتی ساخت Zilog که در کامپیوترهای خیلی قدیمی تر به کار می رفت
antique wash دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com