Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
English
Persian
information unit
واحد اطلاعات
Search result with all words
logical
واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
clearing
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearings
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
channel
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeled
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channels
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
bit
واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
bits
واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
Other Matches
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
measure
واحد
at the same time
در ان واحد
monad
واحد
unilinear
در یک خط واحد
singlets
خط واحد
units
واحد
singlet
خط واحد
univalent
واحد
unitage
یک واحد
modules
واحد
module
واحد
one
واحد
ones
واحد
single
واحد
plank
واحد
unit
واحد
unit cost
هزینه واحد
unit of issue
واحد توزیع
unit of time
واحد زمانی
unit position
مکان واحد
unit price
واحد بهاء
gusts
واحد چشایی
gust
واحد چشایی
unit price
واحد قیمت
unit price
قیمت واحد
mpu
واحد میکروپروسسور
motor unit
واحد حرکتی
unit record
رکورد واحد
unit of fire
واحد اتش
unit of currency
واحد پولی
unit of account
واحد محاسبه
object module
واحد مقصود
motif
واحد تکراری
motifs
واحد تکراری
unit distance
با فاصله واحد
unit elasticity
کشش واحد
unit hydrograph
هیدروگراف واحد
unit load
واحد بار
fee
بهای واحد
unit matrix
ماتریس واحد
unit tube
لوله واحد
unit weight
وزن واحد
unitization
تعیین واحد
absolute unit
واحد مطلق
memory module
واحد حافظه
measuring unit
واحد سنجش
angstrom unit
واحد انگستروم
efficiency unit
واحد کارایی
arithmetic unit
واحد حساب
arithmetic unit
واحد محاسبه
main unit
واحد اصلی
work unit
واحد کار
microcycle
واحد زمان
microprocessing unit
واحد ریزپردازنده
monomeric unit
واحد تکپار
monitor unit
واحد مبصر
sampled
واحد نمونه
sample
واحد نمونه
monetary unit
واحد پول
monetary unit
واحد پولی
input block
واحد ورودی
concern
واحد اقتصادی
concerns
واحد اقتصادی
electrostatic unit
واحد الکترواستاتیک
magnetic unit
واحد مغناطیسی
bar
واحد فشار
pyramiding
مدیریت واحد
ounce
واحد جرم
ounces
واحد جرم
pound
واحد وزن
henry
واحد خودالقایی
heat unit
واحد حرارت
gold standard
واحد طلا
fuse unit
واحد فیوز
pounded
واحد وزن
pounding
واحد وزن
quarterstaff
واحد یموت
fractions
1-بخشی از یک واحد
rad
یک واحد دوزاتمی
fraction
1-بخشی از یک واحد
industrial unit
واحد صنعتی
imaginary unit
واحد موهومی
shipping unit
واحد حمل
repeating unit
واحد تکراری
single density
با تراکم واحد
single precision
دقت واحد
single tax
مالیات واحد
identity matrix
ماتریس واحد
pounds
واحد وزن
storage unit
واحد ذخیره
storage unit
واحد انباره
one
یک واحد یگانه
unity
شماره یک واحد
phot
واحد روشنایی
personality module
واحد شخصیت
peripheral unit
واحد جنبی
bars
واحد فشار
output unite
واحد خروجی
terminal unit
واحد پایانه
terminal unit
واحد پایانی
object module
واحد مقصد
unified budget
بودجه واحد
ones
یک واحد یگانه
fuse element
واحد فیوز
physical unit
واحد فیزیکی
storming column
واحد مامورحمله
program module
واحد برنامه
processing unit
واحد پردازنده
processing unit
واحد پردازش
step
واحد مجزا
basis
قیمت واحد
stepping
واحد مجزا
tape unit
واحد نوار
plant
واحد صنعتی
plants
واحد صنعتی
phyton
واحد گیاهی
unit cell
سلول واحد
basic shaft
محور واحد
secondary unit
واحد فرعی
lambert
واحد روشنایی
bril
واحد درخشندگی
building unit
واحد ساختمانی
driver unit
واحد محرک
cu
واحد کنترل
input unit
واحد ورودی
data item
واحد داده
derived unit
واحد فرعی
datum
یک واحد داده
contractors yard
واحد ساختمانی
basic construction unit
واحد ساختمانی
logical unit
واحد منطقی
display unit
واحد نمایش
display unit
واحد نمایشگر
data unit
واحد داده
disk unit
واحد دیسک
lighting unit
واحد روشنایی
cpu
واحد کنترل
cost unit
قیمت واحد
dyadic unit
واحد دو عضوی
disk unit
واحد گرده
astronomical unit
واحد نجومی
input unit
واحد اولیه
unit price
بهای واحد
measure
واحد میزان
logic unit
واحد منطقی
dust arrester
واحد گردگیری
command unit
واحد فرمان
interlocking directorate
مدیریت واحد
control unit
واحد کنترل
counterintelligence
ضد اطلاعات
data
اطلاعات
[pieces of]
information
اطلاعات
information
اطلاعات
intelligence
اطلاعات
witting
اطلاعات
functional unit
واحد وفیفه مند
disk unit enclosure
محفظه واحد دیسک
unity
شراکت موافقت واحد
frontogenesis
ایجاد جبهه واحد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com