Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
Other Matches
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
fox fire
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
coulomb
سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
fathom
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
ton
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
fathomed
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
tons
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
fathoming
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathoms
واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
metric hundredweight
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
cable
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cabled
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
verst
واحد درازا در روسیه برابر 6701 متر
inching
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
footcandle
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
fluid dram
واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
inch
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
inched
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
inches
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
doubled up
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
doubled
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
gal
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gals
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
millibar
واحد فشار جو برابر یک هزارم " بار" یاهزار "دین "در هر سانتیمتر مربع
sthene
واحد نیرو در سیستم غیرمتریک معادل نیرویی که به جرمی برابر یک تن شتاب یک متر بر مجذور ثانیه
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
cwts
واحد ورن برابر 34 کیلوگرم امریکا یا 05 کیلوگرم انگلستان
cwt
واحد ورن برابر 34 کیلوگرم امریکا یا 05 کیلوگرم انگلستان
man hour
واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
international practice
عرف بین المللی روش جاری بین المللی
diffusive
ساطع
radiant
ساطع
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
emitter
ساطع کننده
emanating
ساطع شدن
scintillate
ساطع شدن
emanated
ساطع شدن
luminesce
ساطع شدن
emanate
ساطع شدن
emanates
ساطع شدن
international loans
استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
led
دیود ساطع کننده نور
light emitting diode
دیود ساطع کننده نور
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
stream
جاری شدن ساطع کردن بطورکامل افراشتن
streams
جاری شدن ساطع کردن بطورکامل افراشتن
streamed
جاری شدن ساطع کردن بطورکامل افراشتن
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
material dispersion
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
job lots
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
flashed
تشعشع
luminance
تشعشع
flash
تشعشع
flashes
تشعشع
radiation
تشعشع
radiational
تشعشع
emissions
تشعشع
antiradiation
ضد تشعشع
emission
تشعشع
total radiation
تشعشع کل
gastrin
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
roll reversal
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
hyperinsulinism
درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد
radiation loss
تلف تشعشع
dosimeter
تشعشع سنج
electronic radiation
تشعشع الکترونی
radiancy
تابندگی تشعشع
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
thermal radiation
تشعشع حرارتی
radiation pressure
فشار تشعشع
radiacmeter
تشعشع سنج
prompt radiation
تشعشع کامل
auras
تشعشع نورانی
aura
تشعشع نورانی
emits
تشعشع کردن
radiation
تشعشع اتمی
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
neutron radiation
تشعشع نوترونی
nuclear radiation
تشعشع هستهای
space radiation
تشعشع رادیویی
ray
روشنایی تشعشع
radiation source
منبع تشعشع
radiometer
تشعشع سنج
radiator
تشعشع کننده
radioscopy
تشعشع سنجی
induced radiation
تشعشع القایی
intensity of radiation
شدت تشعشع
emit
تشعشع کردن
emitted
تشعشع کردن
emitting
تشعشع کردن
radiators
تشعشع کننده
x irradiation
تشعشع رونتگن
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
scattered radiation
تشعشع پراکنده
ray
تشعشع داشتن
refulgence
جلال تشعشع
fluorescence
تشعشع ماهتابی
emitter
تشعشع کننده
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
radiance
تابندگی تشعشع
glary
دارای تشعشع
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
royalties
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
backsliding
کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
treasury stock
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
royalty
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
ashless dispersant oil
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
grace note
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
linocut
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
radiant
تشعشع کننده حرارتی
directive radiation
تشعشع جهت دار
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
radio active
دارای تشعشع اتمی
background count
عکس العمل تشعشع
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
bayed
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
grout curtain
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
glare
تابش خیره کننده تشعشع
glared
تابش خیره کننده تشعشع
glares
تابش خیره کننده تشعشع
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
earthquake factor
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
paraboloid
سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
girt
تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
polyester
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
whitcomb body
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
lymphoblast
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
pyxidium
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
covering letters
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letter
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
ogive
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
mandrel
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
replenishing phase
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
plenum chamber
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
dead weights
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
hyperventilation
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
international line
خط بین المللی
internationals
بین المللی
international
بین المللی
y plates
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
anti collision light
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
vortex tube
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
internationalize
بین المللی کردن
internationalization
بین المللی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com