Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
Other Matches
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
radiation
تشعشع اتمی
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
radio active
دارای تشعشع اتمی
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
measuring unit
واحد سنجش
scruple
واحد سنجش چیزجزئی
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
atomic mass unit
واحد اتمی جرم
rad
یک واحد از دوز تشعشعی دریافتی اتمی
fluid dram
واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
rainout
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
total radiation
تشعشع کل
emissions
تشعشع
flash
تشعشع
emission
تشعشع
radiation
تشعشع
flashes
تشعشع
flashed
تشعشع
antiradiation
ضد تشعشع
radiational
تشعشع
luminance
تشعشع
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
scattered radiation
تشعشع پراکنده
ray
روشنایی تشعشع
radiation loss
تلف تشعشع
induced radiation
تشعشع القایی
space radiation
تشعشع رادیویی
radiometer
تشعشع سنج
neutron radiation
تشعشع نوترونی
auras
تشعشع نورانی
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
ray
تشعشع داشتن
refulgence
جلال تشعشع
radiancy
تابندگی تشعشع
radiation source
منبع تشعشع
radiacmeter
تشعشع سنج
aura
تشعشع نورانی
intensity of radiation
شدت تشعشع
radioscopy
تشعشع سنجی
fluorescence
تشعشع ماهتابی
thermal radiation
تشعشع حرارتی
emitting
تشعشع کردن
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
radiators
تشعشع کننده
radiator
تشعشع کننده
radiation pressure
فشار تشعشع
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
nuclear radiation
تشعشع هستهای
glary
دارای تشعشع
dosimeter
تشعشع سنج
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
emitted
تشعشع کردن
emits
تشعشع کردن
x irradiation
تشعشع رونتگن
emit
تشعشع کردن
electronic radiation
تشعشع الکترونی
radiance
تابندگی تشعشع
emitter
تشعشع کننده
prompt radiation
تشعشع کامل
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
directive radiation
تشعشع جهت دار
radiant
تشعشع کننده حرارتی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
background count
عکس العمل تشعشع
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
glared
تابش خیره کننده تشعشع
glare
تابش خیره کننده تشعشع
glares
تابش خیره کننده تشعشع
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
pondering
سنجش
ponders
سنجش
pondered
سنجش
scalar
سنجش
evaluations
سنجش
ponder
سنجش
appraisal
سنجش
appraisals
سنجش
assays
سنجش
ponderingly
با سنجش
ponderation
سنجش
scaling
سنجش
g
سنجش
measurements
سنجش
degress of comparison
سنجش
measurement
سنجش
poneration
سنجش
deliberation
سنجش
measure
سنجش
assay
سنجش
assessment
سنجش
evalution
سنجش
measurment
سنجش
evaluation
سنجش
deliberations
سنجش
assessments
سنجش
measuring switch
کلید سنجش
measuring system
سیستم سنجش
measuring technique
روش سنجش
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
measuring method
اسلوب سنجش
measuring period
مدت سنجش
measuring period
دوره سنجش
measuring point
نقطه سنجش
measuring position
محل سنجش
measuring range
حیطه سنجش
measuring range
ناحیه ی سنجش
measuring rectifier
یکسوکننده سنجش
measuring relay
رله سنجش
measuring junction
نقطه سنجش
measuring unit
عضو سنجش
ratings
سنجش توان
sociometry
سنجش افکاراجتماعی
measuring transductor
ترانسدوکتور سنجش
ponderable
قابل سنجش
ponderability
سنجش پذیری
measuring thermocouple
عنصرحرارتی سنجش
measurment
سنجش اندازه
pulmometry
سنجش گنجایش شش
metage
حق سنجش قپانداری
method of measurment
روش سنجش
comparisons
تطبیق سنجش
comparison
تطبیق سنجش
measurable
سنجش پذیر
measuring thermocouple
ترموکوپل سنجش
measuring voltage
فشار سنجش
rating
سنجش توان
measuring technique
تکنیک سنجش
measuring junction
محل سنجش
assays
ازمایش سنجش
indirect measurement
سنجش غیرمستقیم
incommensurable
سنجش ناپذیر
datum line
خط مبنای سنجش
biometrics
زیست سنجش
meters
وسیله سنجش
clocked
با سنجش زمان
delib erator
سنجش کننده
font metric
سنجش فونت
frequency measurement
سنجش فرکانس
graduated steel straight edge
شینه سنجش
comparative measurement
سنجش مقایسهای
meter
وسیله سنجش
colorimetry
سنجش رنگ
emergency measure
سنجش اضطراری
high accuracy measurement
سنجش دقیق
precision measurment
سنجش دقیق
assay
ازمایش سنجش
voltage measuring
سنجش ولتاژ
comparative measurement
سنجش قیاسی
measuring coil
بوبین سنجش
measuring circuit
مدار سنجش
measuring cable
کابل سنجش
measuring diaphragm
دیافراگم سنجش
surveyor's chain
زنچیر سنجش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com