Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
Other Matches
central
واحد ورودی و خروجی
input output unit
واحد ورودی- خروجی
input/output module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
microprocessor
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
arithmetic unit
واحد محاسبه
unit of account
واحد محاسبه
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
output unite
واحد خروجی
freight tonne
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
input block
واحد ورودی
input unit
واحد ورودی
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
input control unit
واحد بازرسی ورودی
parallelling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
DX
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
alu
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
single
واحد
singlets
خط واحد
singlet
خط واحد
monad
واحد
measure
واحد
unilinear
در یک خط واحد
module
واحد
modules
واحد
at the same time
در ان واحد
one
واحد
plank
واحد
unit
واحد
units
واحد
univalent
واحد
unitage
یک واحد
ones
واحد
input output
ورودی خروجی
i/o
ورودی-خروجی
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
microcycle
واحد زمان
fraction
1-بخشی از یک واحد
microprocessing unit
واحد ریزپردازنده
angstrom unit
واحد انگستروم
concern
واحد اقتصادی
measure
واحد میزان
measuring unit
واحد سنجش
sample
واحد نمونه
memory module
واحد حافظه
basic shaft
محور واحد
monetary unit
واحد پولی
cpu
واحد کنترل
cu
واحد کنترل
data item
واحد داده
data unit
واحد داده
datum
یک واحد داده
concerns
واحد اقتصادی
derived unit
واحد فرعی
secondary unit
واحد فرعی
mpu
واحد میکروپروسسور
object module
واحد مقصد
motor unit
واحد حرکتی
absolute unit
واحد مطلق
monomeric unit
واحد تکپار
arithmetic unit
واحد حساب
monitor unit
واحد مبصر
monetary unit
واحد پول
object module
واحد مقصود
main unit
واحد اصلی
henry
واحد خودالقایی
ones
یک واحد یگانه
identity matrix
ماتریس واحد
gusts
واحد چشایی
gust
واحد چشایی
imaginary unit
واحد موهومی
industrial unit
واحد صنعتی
efficiency unit
واحد کارایی
heat unit
واحد حرارت
gold standard
واحد طلا
bars
واحد فشار
bar
واحد فشار
control unit
واحد کنترل
electrostatic unit
واحد الکترواستاتیک
cost unit
قیمت واحد
unity
شماره یک واحد
fuse element
واحد فیوز
fuse unit
واحد فیوز
command unit
واحد فرمان
one
یک واحد یگانه
information unit
واحد اطلاعات
fractions
1-بخشی از یک واحد
bril
واحد درخشندگی
interlocking directorate
مدیریت واحد
contractors yard
واحد ساختمانی
basic construction unit
واحد ساختمانی
lambert
واحد روشنایی
astronomical unit
واحد نجومی
lighting unit
واحد روشنایی
logic unit
واحد منطقی
logical unit
واحد منطقی
magnetic unit
واحد مغناطیسی
disk unit
واحد گرده
disk unit
واحد دیسک
dyadic unit
واحد دو عضوی
dust arrester
واحد گردگیری
building unit
واحد ساختمانی
sampled
واحد نمونه
display unit
واحد نمایش
basis
قیمت واحد
display unit
واحد نمایشگر
input unit
واحد اولیه
single precision
دقت واحد
unit distance
با فاصله واحد
unit elasticity
کشش واحد
unit hydrograph
هیدروگراف واحد
unit load
واحد بار
unit matrix
ماتریس واحد
unit of currency
واحد پولی
unit of fire
واحد اتش
unit of issue
واحد توزیع
unit of time
واحد زمانی
unit cost
هزینه واحد
single tax
مالیات واحد
motif
واحد تکراری
storage unit
واحد ذخیره
storage unit
واحد انباره
storming column
واحد مامورحمله
tape unit
واحد نوار
terminal unit
واحد پایانه
terminal unit
واحد پایانی
unified budget
بودجه واحد
unit cell
سلول واحد
unit position
مکان واحد
unit price
واحد بهاء
stepping
واحد مجزا
step
واحد مجزا
ounce
واحد جرم
ounces
واحد جرم
pound
واحد وزن
pounded
واحد وزن
pounding
واحد وزن
pounds
واحد وزن
driver unit
واحد محرک
unit price
واحد قیمت
unit price
قیمت واحد
unit price
بهای واحد
unit record
رکورد واحد
unit tube
لوله واحد
unit weight
وزن واحد
unitization
تعیین واحد
work unit
واحد کار
plants
واحد صنعتی
plant
واحد صنعتی
motifs
واحد تکراری
peripheral unit
واحد جنبی
processing unit
واحد پردازش
personality module
واحد شخصیت
physical unit
واحد فیزیکی
fee
بهای واحد
phot
واحد روشنایی
phyton
واحد گیاهی
program module
واحد برنامه
repeating unit
واحد تکراری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com