Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 51 (4 milliseconds)
English	Persian
wrest	واداشتن
wrested	واداشتن
wresting	واداشتن
wrests	واداشتن
stand	واداشتن
cause	واداشتن
causes	واداشتن
causing	واداشتن
put through	واداشتن
to set on	واداشتن
Other Matches
stint	بقناعت واداشتن
stints	بقناعت واداشتن
prompt	بفعالیت واداشتن
countenance [encourage]	به شجاعت واداشتن
hearten	به شجاعت واداشتن
laying of setts	واداشتن سنگها
helotize	بغلامی واداشتن
actuate	به عمل واداشتن
reanimate	به شجاعت واداشتن
prompted	بفعالیت واداشتن
elate	به شجاعت واداشتن
appoint	گماشتن واداشتن
appoints	گماشتن واداشتن
encourage	به شجاعت واداشتن
operated	بفعالیت واداشتن
operates	بفعالیت واداشتن
embolden	به شجاعت واداشتن
operate	بفعالیت واداشتن
prompts	بفعالیت واداشتن
to lead a person a d.	کسیرابه رقاصی واداشتن
up end	راست نشاندن یا واداشتن
putting	منصوب کردن واداشتن
ranges	به نظم وترتیب واداشتن
prick	با سیخونک بحرکت واداشتن
pricked	با سیخونک بحرکت واداشتن
pricking	با سیخونک بحرکت واداشتن
pricks	با سیخونک بحرکت واداشتن
ranged	به نظم وترتیب واداشتن
range	به نظم وترتیب واداشتن
put	منصوب کردن واداشتن
puts	منصوب کردن واداشتن
galvanize	تحریک کردن به حرکت واداشتن
slap together <idiom>	به عجله وبی مراقبت واداشتن
dragoon	بزور شکنجه بکاری واداشتن
dragoons	بزور شکنجه بکاری واداشتن
encourage	ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
encouraged	ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
encourages	ترغیب کردن به شجاعت واداشتن
pits	به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
pit	به رقابت واداشتن هسته میوه را دراوردن
to drink to a person	نخست خودنوشیدن وسپس دیگریرابنوشیدن واداشتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com