Dictiornary-Farsi | وزیر امور خارجه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
foreign minister	وزیر امور خارجه
minister for foreign affairs	وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs	وزیر امور خارجه
secretary of state for foreign affairs	وزیر امور خارجه


Other Matches

Secretary of State	وزیر خارجه
Secretaries of State	وزیر خارجه
State Department	وزارت امور خارجه
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs.	وزارت امور خارجه
ministry of foreign affairs	وزارت امور خارجه
Foreign Office	وزارت امور خارجه
blue book	کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
civil works	امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
medical regulator	تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
overseas	خارجه
foreign	خارجه
the foreign office	وزارت خارجه
chancellery	وزرات خارجه
at home and abroad	در داخله و خارجه
department of state	وزارت خارجه
residing abroad	مقیم خارجه
peregrin or rine	از خارجه امده
foreign nationals	اتباع خارجه
diplomatic	وابسته به ماموران سیاسی خارجه
My brother has gone abroad.	برادرم رفته خارجه [خارج از کشور]
department of state	وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
minister	وزیر
ministers	وزیر
Secretaries of State	وزیر
vizier	وزیر
ministers	:وزیر
secretary	وزیر
queens	وزیر
Secretary of State	وزیر
minister	:وزیر
vizi	وزیر
min	وزیر
wizier	وزیر
the then minister	وزیر
secretaries	وزیر
queen	وزیر
minister plenipotentiary	وزیر مختار
Chancellor of the Exchequer	وزیر دارایی
Attorneys General	وزیر دادگستری
Attorney General	وزیر دادگستری
Downing Street	نخست وزیر
Chancellors of the Exchequer	وزیر دارایی
head of the state	نخست وزیر
councillor at ministry	وزیر مشاور
minister of finance	وزیر اقتصاد
grand vizier	نخست وزیر
primeminister	نخست وزیر
secretary of state for home affairs	وزیر امورداخله
secretary of state for home affairs	وزیر کشور
queen	وزیر شطرنج
premiers	نخست وزیر
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
queening	وزیر کردن
secretary of defence	وزیر دفاع
queens	وزیر شطرنج
mintster of public works	وزیر فوائدعامه
premier	نخست وزیر
Prime Ministers	نخست وزیر
minister without portfolio	وزیر مشاور
minister resident	وزیر مقیم
Prime Minister	نخست وزیر
the finance minister is up	وزیر مالیه
cham cell or of the e.	وزیر دارایی
acting minister of war	کفیل وزیر جنگ
Federal Prosecutor General	وزیر دادگستری فدرال
secretary of the army	وزیر نیروی زمینی
charge d'affaires	نایب وزیر مختار
to recive the portfolio of war	وزیر جنگ شدن
ministers	وزیر مختار کشیش .
Chancellor of the Exchequer	وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer	وزیر خزانه داری
Federal Attorney General	وزیر دادگستری فدرال
minister	وزیر مختار کشیش .
queen side	جناح وزیر شطرنج
queen's wing	جناح وزیر شطرنج
queen's fianchetto defence	دفاع فیانکتوی وزیر
queen's gambit	گامبی وزیر شطرنج
deputy minister	قائم مقام وزیر
queen's gambit accepted	گامبی وزیر پذیرفته شده
queen's pawn game	بازی پیاده وزیر شطرنج
eight queens problem	مسئله هشت وزیر شطرنج
deputy primeminister	قائم مقام نخست وزیر
underpromote	ترفیع پیاده به غیر وزیر
queen's pawn opening	گشایش پیاده وزیر شطرنج
colle system	سیستم کوله در پیاده وزیر
ministerial	وابسته به وزیر یا کشیش اداری
assistant secretary of the army	معاون وزیر نیروی زمینی
queen's indian defence	دفاع هندی وزیر شطرنج
queen's gambit declined	گامبی وزیر پذیرفته نشده
demarche	بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
tamper	مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
ragozin variation	واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
ragozin system	سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
The minisiter cant cope with it.	از دست وزیر اینکار بر نمی آید
It must be put up to the prime minister .	باید بعرض نخست وزیر برسد
premier	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
capablanca's freeing manoeuvre	مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
premiere	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
canal's variation	واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
manhattan variation	واریاسیون مانهاتان درگامبی وزیر شطرنج
cambridge springs defence	دفاع کیمبریج اسپرینگزدرگامبی وزیر شطرنج
premiering	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
prague variation	واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
under secretary	زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
gambit of aleppo	نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
premiered	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
skivvy	زیر پیراهن وزیر شلواری کوتاه
amor	امور
nimzo indian defence	دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
franco indian defence	دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
monticelli trap	دام مونتیچلی در دفاع هندی وزیر شطرنج
Chancellors	صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
blackmar diemer gambit	گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
Chancellor	صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
franco baenoni defence	دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
bogoliubov indian defence	دفاع بوگولیوبوف- هندی درپیاده وزیر شطرنج
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.	من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
state affairs	امور مملکتی
authority	اولیاء امور
aviation authority	امور هواپیمایی
religious matters	امور دینی
money matters	امور پولی
non litigious matters	امور حسبی
the high functionery ries of the state	مصادر امور
personal affairs	امور شخصی
authorities	اولیای امور
interior affairs	امور داخلی
authority ties of the state	اولیا امور
authority ties of the state	مصادر امور
interiors	امور داخله
combat duty	امور رزمی
interior	امور داخله
financial affairs	امور مالی
miscellaneous	امور متفرقه
civil affairs	امور غیرنظامیان
alekhine's variation	واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
supervisory authority	اولیاء امور مراقبتی
resgestae	امور انجام شده
customs broker	واسطه امور گمرکی
regulatory authority	اولیاء امور مراقبتی
surveillance authority	اولیاء امور مراقبتی
chaplain	افسر امور دینی
supervisory authority	اولیاء امور نظارتی
promiscuous	بیقید در امور جنسی
civic action	امور عام المنفعه
chaplain activities fund	اعتبار امور مذهبی
testamentary causes	امور مربوط به وصایا
tax reforms	اصلاح امور مالیاتی
tax administration	اداره امور مالیات
table of authorities	جدول اولیا امور
space broker	کارگزار امور تبلیغات
clerical test	ازمون امور دفتری
administration	اداره امور یکانها
administrations	اداره امور یکانها
air branch	قسمت امور هوایی
regulatory authority	اولیاء امور نظارتی
surveillance authority	اولیاء امور نظارتی
routinely	امور غیر مهم
to arrange matters	ترتیب دادن امور
fish warden	متصدی امور شیلات
chaplains	افسر امور دینی
corporate treasurer	مدیر امور مالی
bureaucratic	وابسته به امور اداری
militarization	نظامی کردن امور
routines	امور غیر مهم
majordomo	متصدی امور خانوادگی
liquidation of company	تصفیه امور شرکتها
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
routine	امور غیر مهم
politico military	امور سیاسی نظامی
principal centre of affairs	مرکز مهم امور
g air	رکن 2 امور هوایی
probate court	محکمه امور حسبی
non litigious matters act	قانون امور حسبی
non litigious jurisdiction act	قانون امور حسبی
emotional and physical	امور عاطفی و بدنی
financial affairs	امور مربوط به مالیه
problem child	فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
The minister cut the tape to open a new motory( highway , freeway ) .	وزیر با قطع نوار سه رنگ بزرگراه جدید را افتتاح کرد
colombo plan	طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Ministry of Labor and Social Affairs .	وزارت کار ؟ امور اجتماعی
to take the helm	زمام امور رادردست گرفتن
deficit financing	اداره امور مالی با کسرموازنه
financial data	اطلاعات مربوط به امور مالی
domicile	منزل یا مرکز مهم امور
domiciles	منزل یا مرکز مهم امور
presswork	اداره مطبعه امور چاپخانه
proetor	متصدی امور قضایی وکشوری
technicians	شخص متخصص در امور صفتی
technician	شخص متخصص در امور صفتی
signal security	حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
politics	علم سیاست امور سیاسی
strategic	مربوط به امور سوق الجیشی
The ministry of economic affairs and finance	وزارت امور اقتصاد و دارایی
surgical	مربوط به امور پزشکی جراحی
assignees in bankruptcy	هیئت تصفیه امور ورشکسته
major domo	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا