Dictiornary-Farsi | وسواس دارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
he has a maggot in his head	وسواس دارد


Search result with all words

purist	شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists	شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
Other Matches

scatology	وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
scalar	متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
scrupulosity	وسواس
fantasies	وسواس
of no scruples	بی وسواس
whimsicality	وسواس
whimsey	وسواس
scrupulousness	وسواس
humoursomeness	وسواس
over caution	وسواس
whimsies	وسواس
scape	وسواس
maggots	وسواس
humorousness	وسواس
maggot	وسواس
whim	وسواس
whims	وسواس
whimseys	وسواس
whimsy	وسواس
fantasy	وسواس
freak	وسواس
crankiness	وسواس
freaks	وسواس
accuracy compulsion	وسواس دقت
scruple	وسواس داشتن
obsessions	وسواس فکری
reptition compulstion	وسواس تکرار
obsession	وسواس فکری
onomatomania	وسواس کلامی
meticulosity	وسواس در دقت
scrupulousy	از روی وسواس
compulsions	وسواس عملی
compulsion	وسواس عملی
scrupulously	از روی وسواس
hyperprosessis	وسواس دقت
whim wham	خیال وسواس
arithmomania	وسواس اعداد
finically	ازروی وسواس
finicality	دیرپسندی وسواس
delire du toucher	وسواس لمس
trichotillomania	وسواس مو کنی
ablutomania	وسواس شستشو
hyperprosexia	وسواس دقت
obsessions	فکر دائم وسواس
obsession	فکر دائم وسواس
the freak takes him	وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
obsessive compulsive state	حالت وسواس فکری- عملی
scruple	نهی اخلاقی وسواس باک
monomaia	جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
valetudinarianism	احساس ضعف و سستی وسواس سلامتی
. The car is gathering momentum.	اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom>	دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket	[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices	اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears	دیوار موش دارد موش گوش دارد
there is a time for everything	دارد
chain	دارد.
chains	دارد.
has	دارد
heavy fighting is in progress	دارد
are there any remarks?	دارد
he has worms	دارد
he is ill with fever	تب دارد
he has a rage for money	دارد
hast	او دارد
viruses	وجود دارد
god is	خداوجود دارد
the reason is two fold	دودلیل دارد
he speaks to the purpose	قصدی دارد
he tops .0 metres	یک مترونیم قد دارد
There is something wrong with the ...	... عیب دارد.
I owe him a dept of gratitude.	حق بگردنم دارد
virus	وجود دارد
But one leg to the fowl. <proverb>	مرغ یک پا دارد .
he has a spite against me	بامن لج دارد
what the odds	چه اهمیت دارد
walls have ears	گوش دارد
he is fifty	تمام دارد
there is a rumour that	شهرت دارد که
he is 0 years old	او ده سال دارد
the reason is manifold	چنددلیل دارد
the probability is	احتمال دارد
what matter?	چه اهمیت دارد
Windows GDI	بیتی دارد
he has an axe to grind	غرض دارد
he has an a. to grind	مقصود دارد
figure on <idiom>	بستگی دارد به
There is a knack in it .	یک فنی دارد
what hurt is there in that	چه زیانی دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
it is usual with him	عادت دارد
multungulate	که بیش از دو سم دارد
not a patch on	چه دخلی دارد
Buttonhole	کتی که در دو طرف دکمه دارد
it is sufficiently stamped	کسرتمبر دارد
He has a day off.	او مرخصی دارد.
our library is well stocked	خوبی دارد
it depends [on]	بستگی دارد [به]
it has sides	سه پهلو دارد
what is wrong with that?	مگراین چه عیبی دارد
There is only one condition attached to it .	فقط یک شرط دارد
what is that to you	به شما جه دخلی دارد
With his foul temper.	با اخلاق سگه که دارد
what does it meant	یعنی چه چه معنی دارد
He is against [opposed to] me .	با من ضد است. [ضدیت دارد]
back	که یک باتری پشتیبان دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.	شهوت کلام دارد
She has a lovely (nice) voice.	صدای قشنگه دارد
Somebody is beating at (upon)the door.	یک کسی دارد در می زند
My hair is falling.	موهایم دارد می ریزد
He writes a legible ( beautiful ) hand .	خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me.	از من حرف شنوایی دارد
The kettel is boiling.	قوری دارد می جوشد
he bears out his name	اسم بامسمایی دارد
well and good	باشد چه ضرر دارد
he has a loose tongue	دهان لقی دارد
He has influential contacts everywhere.	همه جا دست دارد
She has a subtle charm.	جذابیت ظریفی دارد
Does it matter if I dont come ?	اشکالی دارد اگرنیایم ؟
double decker	هرچیزیکه دو لایه دارد
He is distantly related to us .	نسبت دوری با ما دارد
There is always a right way of doing everything.	هرکاری راهی دارد
delectus	برای ترجمه دارد
he has much merit	خیلی قابلیت دارد
backs	که یک باتری پشتیبان دارد
It is much sought after	خیلی طالب دارد.
it askes for attention	توجه لازم دارد
in all like	احتمال کلی دارد
he has much merit	بسیار شایستگی دارد
lengths	خط با طول جر حرف دارد
length	خط با طول جر حرف دارد
rubrician	کتاب نماز دارد
he must needs go	بیخوداصرار دارد برفتن
it is of frequent	خیلی مورد دارد
it is particularly difficult	یک اشکال بخصوصی دارد
it is worth 0 rials	ده ریال ارزش دارد
it speaks well for him	بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him	بامن نظرمساعدی دارد
it is very important	بسیار اهمیت دارد
battery	که یک باتری پشتیبان دارد
batteries	که یک باتری پشتیبان دارد
it is particularly difficult	یک دشواری ویژه دارد
likelihood	احتمال کلی دارد
he keeps my a	حساب مراونگه می دارد
he is rightly named	اسم بامسمائی دارد
bass	کسی که صدای بم دارد
the switch is on	برق جریان دارد
the work is in full swing	کاربخوبی جریان دارد
bigamists	زنی که دوشوهر دارد
there removred revolution	شورشی که شهرت دارد
to bring grist to the mill	نان دراب دارد
he is f. of money	پول فراوان دارد
he insists on going	اصرار دارد برفتن
the party is led by him	او بر ان حزب ریاست دارد
bigamist	زنی که دوشوهر دارد
he is in the know	اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go	عجله دارد برفتن
basses	کسی که صدای بم دارد
it needs to be done carefully	اینکارتوجه لازم دارد
tea is preferable to water	چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings	ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent	ان واژه کم کم دارد مهجور
the cat has nine lives	سگ هفت جان دارد
it is wringing	خیلی تراست یا اب دارد
biased	آنچه اریب دارد
(not to be) sneezed at <idiom>	ارزش داشتن را دارد
the export of ... is granted the premium.	صدور ... جایزه دارد.
She has a lovely ( nice ) voice.	صدای قشنگه دارد
significance	معنای مخصوص دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
How long is the ticket valid?	بلیت تا کی اعتبار دارد؟
There are two sides to every question . <proverb>	هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade . <proverb>	هر کار لمى دارد .
She has a delightfully mellow voice .	صدای گرمی دارد
and there an end.	و پایان وجود دارد.
She has got regular teeth .	دندانهای منظمی دارد
He writes well . he wields a formidable pen .	قلم خوبی دارد
he has Roman nose	او بینی عقابی دارد
She has engaging manners .	رفتار گیرایی دارد
Every flow must have its ebb. <proverb>	هر فرازى نشیبى دارد.
She has a soft voice	صدای نرمی دارد
infected computer	کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
irregular polygon	شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
Is there electricity?	آیا برق وجود دارد؟
it look like rain	گویا خیال باریدن دارد
interne	یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
tea has an adour p to itself	چای بوی ویژهای دارد
the battle still rages	جنگ هنوز شدت دارد
the odds are that he will doit	احتمال دارد که انکار را بکند
The bus to ... stops here.	اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
the cow parts the hoofs	گاو سمهای شکافته دارد
he has a fine p in the town	اوخانه خوبی در شهر دارد
A cat has nine lives . <proverb>	گربه هفت جان دارد .
requests	چیزی که کسی تقاضایش را دارد
accessor	شخصی که به داده دسترسی دارد
He is distantly related to me .	بامن نسبت دوری دارد
groove	[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
Has he gone nust ? Is he out of his mind ?	مگر مغزش عیب دارد؟
he is an influence in politics	فلانی نفوذ سیاسی دارد