Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
Other Matches
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
proximity fuze
ماسوره خودکار ماسوره زمان متغیر
fuze setting
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
combination device
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
variable time
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
interruptor
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
antihandling fuze
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
igniting fuze
ماسوره مشتعل کننده
blasting fuze
ماسوره منفجر کننده
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
antidisturbance fuze
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
quick fuse
ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
copyreader
تصحیح کننده مقاله
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
tracked vehicle
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
bug
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
reeling
ماسوره
reeled
ماسوره
cannula
ماسوره
spool
ماسوره
spools
ماسوره
bobbin
ماسوره
fused
ماسوره
fuze
ماسوره
cop
ماسوره نخ
fuse
ماسوره
bobbins
ماسوره
base fuze
ماسوره ته
lunt
ماسوره
firing device
ماسوره
reels
ماسوره
reel
ماسوره
fuze action
عمل ماسوره
hanks
ماسوره کلافه
time fuse
ماسوره زمانی
fuse setter
ماسوره بند
spooling
ماسوره کردن
fuse key
کلید ماسوره
point detonating fuze
ماسوره انی
pressure device
ماسوره فشاری
proximity
ماسوره مجاورتی
conduit coupling
مهره ماسوره
delay fuze
ماسوره تاخیری
fuzing
بستن ماسوره
fuze setting
زمان ماسوره
fuze range
بردمربوط به ماسوره
sleeves
مهره ماسوره
percussion fuze
ماسوره ضربتی
hank
ماسوره کلافه
firing device
ماسوره مین
camouflet
حفره ماسوره
sleeve
مهره ماسوره
delayed action
با ماسوره تاخیری
non delay
ماسوره بی تاخیر
fuze delay
ماسوره تاخیری
safety fuze
ماسوره تامینی
base fuze
ماسوره ته گلوله
base fuze
ماسوره ته پران
unions
مهره ماسوره
union
مهره ماسوره
blasting fuze
ماسوره انفجاری
cavities
مقر ماسوره
nut and union
مهره ماسوره
proximity fuze
ماسوره مجاورتی
defuses
ماسوره کشیدن
defused
ماسوره کشیدن
hasps
ماکو ماسوره
cavity
مقر ماسوره
defuse
ماسوره کشیدن
hasp
ماکو ماسوره
driving sleeve
مهره ماسوره
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
defusing
ماسوره کشیدن
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
super quick
ماسوره فوق انی
self destroying
ماسوره خود ترکان
adaptors
تطبیق دهنده ماسوره
quick action
عمل انی ماسوره
pull device
ماسوره کشش مین
activated mine
مین با ماسوره فرعی
adapters
تطبیق دهنده ماسوره
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
firing pull device
ماسوره کششی مین
flash fuze
ماسوره الکتریکی یا جرقهای
adaptor
تطبیق دهنده ماسوره
fuze cavity
حفره نصب ماسوره
connection fuse
ماسوره اتصال دهنده
fuze cavity
سوراخ جای ماسوره
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
instantaneous
دفعتا ماسوره فوق انی
graze sensitive
ماسوره مخصوص تیر کمانه
fuze range
برد عمل کرد ماسوره
graze sensitive
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
supersensitive
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
variable time fuse
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
fuzewell liner
بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
boresafe fuze
ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
hydrostatic
مربوط به فشار عمق اب ماسوره زیر ابی
bead-and-reel
[دانه تسبیح گرد شبیه قرقره یا ماسوره]
cavities
گودال محل نصب ماسوره در روی گلوله
cavity
گودال محل نصب ماسوره در روی گلوله
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
exerciser
آزمایش کننده یک وسیله
blasting machine
وسیله منفجر کننده
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
shuttered fuze
ماسوره منفجر شده یا عمل کرده قبل از موقع
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
cleansers
وسیله یا ماده تمیز کننده
smokey the bear
وسیله تولید کننده دود
launcher
حمله کننده وسیله پرتاب
cleanser
وسیله یا ماده تمیز کننده
conductor
وسیله هادی اجرا کننده
conductors
وسیله هادی اجرا کننده
armstrong
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
It was corrected.
تصحیح شد.
Bose Chandhuri Hocquenghem code
کد تصحیح
correction
تصحیح
rectification
تصحیح
compensation
تصحیح
amendments
تصحیح
amendment
تصحیح
editing
تصحیح
compensations
تصحیح
ejector
وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
correct
تصحیح کردن
correcting
تصحیح کردن
correction
تصحیح می کنم
skew correction
تصحیح گوشهای
red pencil
تصحیح کردن
tam quam
تصحیح حکم
corrects
تصحیح کردن
attenuation compensation
تصحیح اعوجاج
refine
تصحیح کردن
refines
تصحیح کردن
redress
تصحیح التیام
redressed
تصحیح التیام
proofreads
تصحیح کردن
redresses
تصحیح التیام
up to date
تصحیح شده
proofreading
تصحیح کردن
sag correction
تصحیح انحراف
patches
تصحیح در یک برنامه
patch
تصحیح در یک برنامه
temperature correction
تصحیح دمایی
program correctness
تصحیح برنامه
bug
تصحیح یک برنامه
up-to-date
تصحیح شده
correction factor
ضریب تصحیح
bugging
تصحیح یک برنامه
bugs
تصحیح یک برنامه
correction coefficient
ضریب تصحیح
correction thermometer
دماسنج تصحیح
error correcting code
کد تصحیح خطا
proofread
تصحیح کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com