Dictiornary-Farsi | وصله کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (12 milliseconds)

English	Persian
patchery	وصله کاری


Search result with all words

tinker	وصله کاری تعمیرکردن
tinkered	وصله کاری تعمیرکردن
tinkering	وصله کاری تعمیرکردن
tinkers	وصله کاری تعمیرکردن
Other Matches

patches	وصله ناجور وصله کردن
patch	وصله ناجور وصله کردن
cento	پارچه وصله وصله
to put a patch on a garment	وصله بر جامهای دوختن جامهای را وصله کردن
patching	وصله
joint	وصله
patches	وصله
patch	وصله
fish plate	وصله
imp	وصله
imps	وصله
spliced	وصله
splicing	وصله
splice	وصله
patchier	وصله وصله
patchiest	وصله وصله
patchy	وصله وصله
splices	وصله
pastes	وصله کردن
patch	وصله کردن
splotch	نقطه وصله
patches	وصله کردن
patched	وصله دار
insets	دهانه وصله
patchier	وصله دار
doubler	تخته وصله
patchiest	وصله دار
patchy	وصله دار
patchiness	وصله داری
clouting	وصله کردن
clouted	وصله کردن
clout	وصله کردن
patchwork	وصله دوزی
piece	وصله کردن
clouts	وصله کردن
pieces	وصله کردن
inset	دهانه وصله
patchable	وصله بردار
field splice	وصله کارگاهی
column splice	وصله ستونها
pasting	وصله کردن
pasting	درج وصله
paste	درج وصله
paste	وصله کردن
pasted	درج وصله
pastes	درج وصله
to p up	وصله کردن
copper tingle	وصله مسی
pasted	وصله کردن
fishplate	لبه گیر وصله
vamp	وصله تعمیر کردن
botched	وصله وپینه بدنما
botch	وصله وپینه بدنما
clobbers	جامه وصله کردن
clobbering	جامه وصله کردن
clobbered	جامه وصله کردن
clobber	جامه وصله کردن
botching	وصله وپینه بدنما
revamps	وصله پینه کردن
revamped	وصله پینه کردن
fish out of water <idiom>	طرف وصله ناجوراست
patches	وصله دوزی کردن
revamping	وصله پینه کردن
mending	وصله پینه شدنی
tinkerer	وصله زن حلبی ساز
botches	وصله وپینه بدنما
revamp	وصله پینه کردن
patch	وصله دوزی کردن
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
fishplate	قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
revamped	دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping	دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps	دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp	دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
vamp	وصله کردن سرهم بندی کردن
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
to patch up	وصله کردن اصلاخ کردن
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
slobbery	تف کاری
curry powder	کاری
curries	کاری
inaction	بی کاری
under employment	کم کاری
parget	گچ کاری
curry	کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunction	کژ کاری
electroplating	اب کاری
plastering	گچ کاری
impotence	کاری
curry powders	کاری
plasterwork	گچ کاری
malfunctions	کژ کاری
effective	کاری
feckful	کاری
active	کاری
impotency	کاری
currie	کاری
flower piece	گل کاری
hypofunction	کم کاری
intent on doing anything	کاری
business hours	ساعت کاری
metallurgy	فلز کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
finishing touches	دست کاری
pique	منبت کاری
stonemasonry	سنگ کاری
figuration	شیرین کاری
calk	بتونه کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
surgical operation	دست کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
tessellation	موزاییک کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
brick work	سفت کاری
frustrate	بدل کاری
frustrates	بدل کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
boo boo	اشتباه کاری
folding press	پرس خم کاری
blindage	صیقل کاری
argentation	نقره کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
flagitiousness	تبه کاری
metalwork	فلز کاری
extrude	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
plating	روکش کاری
steelwork	فولاد کاری
frustrating	بدل کاری
stannary	قلع کاری
treacherousness	خیانت کاری
toryism	محافظه کاری
cutting off	برش کاری
prepared	آمادهانجام کاری
crypianalysis	پنهان کاری
counterattack	بدل کاری
cotton plantation	پنبه کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
trephination	مته کاری
trephine	مته کاری
turnery	تراش کاری
discreetness	احتیاط کاری
ultraism	افراط کاری
turnery	منبت کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
insulation	عایق کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
contouring operation	فرم کاری
tongue lash	فحش کاری
fiendishness	تبه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
tinwork	قلع کاری
caulking	بتونه کاری
energetic	جدی کاری
cartwhip	شلاق کاری
fal lal	ریزه کاری
the needful	اصل کاری
canniness	ملاحظه کاری
cementation	سمنت کاری
cementation	سیمان کاری
drilling work	مته کاری
conservativeness	محافظه کاری
compulsiveness	مکرر کاری
dry farm	دیم کاری
factorage	حق العمل کاری
fairing	صیقل کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
chromium plating	اب کرم کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
afforestation	جنگل کاری
farming	اجاره کاری
lubrication	روغن کاری
lead work	سرب کاری
lighterage	دوبه کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
perfidiousness	خیانت کاری
drilling	مته کاری
malefaction	تبه کاری
maleficence	تبه کاری
pomiculture	میوه کاری
welding	جوش کاری