Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
Other Matches
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
squatters
چمباتمه زن
squatter
چمباتمه زن
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
to hunker down
چمباتمه نشستن
ruck
چمباتمه زدن
rucks
چمباتمه زدن
squatting
چمباتمه زدن
squat
چمباتمه زدن
squatted
چمباتمه زدن
squats
چمباتمه زدن
lotus position
چمباتمه لوتوسی
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
sejant
درحال چمباتمه زدن
squatting
قوز کردن محل چمباتمه زنی
squats
قوز کردن محل چمباتمه زنی
squat
قوز کردن محل چمباتمه زنی
squatted
قوز کردن محل چمباتمه زنی
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
swatting
ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
swatted
ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
swat
ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
squatting
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
archery
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
shooting
تیراندازی
shootings
تیراندازی
gunning
تیراندازی
popped
تیراندازی
pop
تیراندازی
musketry
تیراندازی
pops
تیراندازی
conduct of fire
اجرای تیراندازی
combat firing
تیراندازی جنگی
methode of fire
روش تیراندازی
offhand
تیراندازی ایستاده
automatic fire
تیراندازی خودکار
fires
تیراندازی کردن
conduct of fire
هدایت تیراندازی
the butts
میدان تیراندازی
fired
تیراندازی کردن
fire
تیراندازی کردن
delivery error
اشتباه در تیراندازی
guns
تیراندازی کردن
dry sum
مشق تیراندازی
ready position
حاضربه تیراندازی
order of fire
روش تیراندازی
live
تیراندازی جنگی
lived
تیراندازی جنگی
riflery
تیراندازی تفنگداری
scheme of fire
طرح تیراندازی
gunning
تمرین تیراندازی
shoot
تیراندازی کردن
gunnery
قوانین تیراندازی
shoots
تیراندازی کردن
gun
تیراندازی کردن
field archery
تیراندازی صحرایی
fire trench
سنگر تیراندازی
horseback archery
تیراندازی سواره
fire bay
دهلیز تیراندازی
fire power
قدرت تیراندازی
firing area
منطقه تیراندازی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
firing table
جدول تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
handbow
کمان تیراندازی
firing line
خط تیراندازی مدار اتش
open fire
شروع به تیراندازی کردن
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
pit detail
کمک مربی تیراندازی
recoils
دفع ضربت تیراندازی
set up
اماده تیراندازی کردن
archery
تیراندازی با تیر و کمان
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
range firing
تیراندازی در میدان تیر
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
passives
دفاع بدون تیراندازی
passive
دفاع بدون تیراندازی
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
dwell at
به تیراندازی ادامه دادن
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
shots
تیراندازی شده تیرخورده
range correction
تصحیح برد تیراندازی
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
تیراندازی شده تیرخورده
shots
گلوله تیراندازی شده
shot
گلوله تیراندازی شده
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
firing battery
اتشبار تیراندازی کننده
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
target arrow
تیر مخصوص تیراندازی
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target rifle
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
gun shy
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
wingshooting
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
step through method
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
toxophily
علم تیراندازی باتیر وکمان
skeet gun
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
sector of fire
قطاع اتش منطقه تیراندازی
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
trap gun
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
intermittent
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
errors
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
ground fire
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
double barreled shotgun
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
shooting
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
freestyle
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
shootings
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
sleeve
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeves
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
error
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
snipe
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
hereford round
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
flight arrow
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
sniped
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
sniping
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
springing teal
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
howlers
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
howler
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
shoots
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
gunnery
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
shoot
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
outshoot
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
first salvo
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
time fire
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
captive firing
ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
freestyle
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
subcaliber range
تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com