English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
radix پایه منبع اصلی
Other Matches
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
read in ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
flexing سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flex سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
bottommost پایه اصلی وابتدایی
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
cicycle ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
isolation مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source منبع خطی منبع شبکه
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
base width عرض پایه پهنای پایه
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
base piece پایه پایه استقرار
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
rootstock منبع
source منبع
water supplies منبع اب
fountains منبع
pool منبع
origins منبع
cistern منبع اب
fount منبع
fountain منبع
water supply منبع اب
cistern منبع
wellspring منبع
receptacles منبع
receptacle منبع
cisterns منبع اب
reference منبع
references منبع
cisterns منبع
pooled منبع
pools منبع
hotbed منبع
hotbeds منبع
resource منبع
head spring منبع
supply منبع
supplying منبع
resourc منبع
source code کد منبع
water system منبع اب
supplied منبع
small reservoir at well top منبع
origin منبع
source document سند منبع
thermal reservoir منبع گرما
source program برنامه منبع
source register ثبات منبع
source routine روال منبع
store of value منبع ارزش
system resource منبع سیستم
resource file فایل منبع
source of power منبع قدرت
second source منبع دوم
source language زبان منبع
source data دادههای منبع
resource sharing اشتراک منبع
agency of communications منبع ارتباط
source computer کامپیوتر منبع
source listing لیست منبع
resource management مدیریت منبع
source of power منبع انرژی
radiation source منبع تشعشع
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
fountainhead منبع خبر
excitation source منبع برانگیختگی
energy supply منبع انرژی
energizer منبع انرژی
elevator boot منبع بالابر
noise منبع تغذیه
noises منبع تغذیه
elevated tanke منبع اب هوائی
electron emitter منبع الکترون
data source منبع داده
current supply منبع جریان
cooling water supply منبع اب سرد
cold water supply منبع ابسرد
cold body منبع سرد
attack origine محل یا منبع تک
resource منبع ممر
heat supply منبع حرارتی
illuminant منبع نور
image source منبع تصویر
power supply منبع انرژی
power supply منبع تغذیه
power supplay منبع تغذیه
power supplay منبع قدرت
power source منبع قدرت
authority منبع موثق
neutron source منبع نوترون
resource allocation اختصاص منبع
message source منبع پیام
mains supply منبع شبکه
magnetic storage منبع مغناطیسی
lighting source منبع روشنایی
light source منبع نور
light point منبع روشنایی
isogenous دارای یک منبع
information source منبع اطلاعات
incandescent source منبع ملتهب
aliunde از منبع دیگر
source منبع منشاء
voltage source منبع قدرت
wellhead منبع چشمه
word of mouth <idiom> از منبع موثق
original منبع سرچشمه
voltage source منبع ولتاژ
thermal reservoir منبع گرمایی
originals منبع سرچشمه
mines منبع مامن
mine منبع مامن
voltage source منبع الکتریسیته
source منبع برق
mined منبع مامن
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
voltage source منبع فشار الکتریکی
low voltage supply منبع فشار ضعیف
low frequency source منبع فرکانس پایین
source data automation خودکاری داده منبع
archeological site منبع [باستان شناسی]
line source منبع خطی شکل
source listing لیست برداری منبع
light source colour رنگ منبع نور
internal power supply منبع تغذیه داخلی
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
turn off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
magnetic energy storage منبع انرژی مغناطیسی
non renewable resource منبع تجدید ناپذیر
goldmine منبع در آمد سرشار
goldmines منبع در آمد سرشار
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
power supply cable کابل منبع قدرت
welding source منبع جریان جوش
power supply switch کلید منبع تغذیه
power supply cable کابل منبع تغذیه
cisterns حوضچه ارامش منبع
authority منبع صحیح و موثق
non renewable resource منبع بازگشت ناپذیر
cash cow <idiom> منبع خوبی از پول
cistern حوضچه ارامش منبع
mechanical energy reservoir منبع انرژی الکتریکی
magnetic tape store منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
magnetic store حافظه یا منبع مغناطیسی
x ray source منبع اشعه رونتگن
turn-off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
motor- منبع نیروی مکانیکی
motored منبع نیروی مکانیکی
motors منبع نیروی مکانیکی
gravy train منبع در امد نامشروع
switches قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
candlepower شدت نور یک منبع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com