Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
volley
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
Other Matches
volleyed
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleys
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleying
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley bombing
شلیک تیرباران شلیک کردن
fired
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fires
شلیک تیراندازی شلیک کنید
toss bombing
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
fires
شلیک
fired
شلیک
volleys
شلیک
volleyed
شلیک
volleying
شلیک
fire
شلیک
volley
شلیک
firing
شلیک
firing line
خط شلیک
reports
صدای شلیک
report
صدای شلیک
fire
شلیک کردن
reported
صدای شلیک
volley fire
اتش شلیک
distress gun
شلیک خطر
fired
شلیک کردن
sally
شلیک کردن
to fire a shot
شلیک کردن
sallies
شلیک کردن
firepower
قدرت شلیک
signal of distress
شلیک خطر
volleyer
شلیک کننده
volley fire
تیر شلیک
to fire off
شلیک کردن
broadsides
بایک شلیک
fire off
شلیک کردن
broadside
بایک شلیک
salvoes
شلیک کردن
gun fire
شلیک توپ
spontaneous discharge
شلیک خودانگیخته
salvo
شلیک کردن
fires
شلیک کردن
shoot up
<idiom>
درهوا شلیک کردن
sallies
حرکت سریع شلیک
volleying
شلیک بطوردسته جمعی
discharge
شلیک عصبی تخلیه
volley
شلیک بطوردسته جمعی
fusillade
شلیک متوالی تیرباران
He shot himself.
او به خودش شلیک کرد.
discharges
شلیک عصبی تخلیه
snap shoting
بی درنگ شلیک کردن
sally
حرکت سریع شلیک
to fire a torpedo
اژدری شلیک کردن
volley bombing
شلیک دسته جمعی
to launch a torpedo
اژدری شلیک کردن
volleys
شلیک بطوردسته جمعی
volleyed
شلیک بطوردسته جمعی
gun lap
شلیک اخرین دور مسابقه دو
number of rounds
تعداد تیرهای شلیک شده
distress gun
شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
national salute
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
To fire a shot
تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
banzai
شلیک توپ جهت تبریک وتهنیت
range ladder
تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
salvos
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
salvo
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
run up
بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
cannon shot
تیررس توپ شلیک شده از توپ
roundest
تعداد تیر تعداد شلیک دور
round
تعداد تیر تعداد شلیک دور
volley fire
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
every one fired two rounds
هر کسی دو تیر خالی کرد هر کسی دو نوبت شلیک کرد
air extraction
پرتاب بار از هواپیما
arithmetic
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
laydown bombing
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
drop point
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
pattern bombing
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
computed air release point
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
diplexer
وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
loft bombing
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
ejection seat
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
air dispatcher
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
hung bomb
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
processor
به صورت همزمان همزمان کار کند
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
an air raid
بمباران
bombing
بمباران
bombardments
بمباران
bombardment
بمباران
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
bombarding
بمباران کردن
bomb
بمباران کردن
bombing height
ارتفاع بمباران
bombarded
بمباران کردن
bombard
بمباران کردن
bombards
بمباران کردن
area bombing
بمباران منطقهای
deliver a series of blows
بمباران حریف
air raid
بمباران هوایی
air raids
بمباران هوایی
bomber
هواپیمای بمباران
mass bombing
بمباران یکجا
carpet bombing
بمباران منطقهای
bombers
هواپیمای بمباران
bombs
بمباران کردن
bombed out
بمباران کردن
neutron bombardment
بمباران نوترونی
electron bombardment
بمباران الکترونی
mass bombing
بمباران زیاد
electron bombbardment
بمباران الکتریکی
bombed
بمباران کردن
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
blind bombing zone
منطقه بمباران محدود
A-bomb
بمباران اتمی کردن
atomization
عمل بمباران اتمی
dwell at
تا دستورثانوی بمباران کردن
bombardment photography
عکاسی از بمباران هوایی
A-bombs
بمباران اتمی کردن
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
dive bombing
بمباران کردن در حالت شیرجه
target chart
نقشه هدفهای بمباران هوایی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
shellproof
محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
bomb alarm system
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
shuttle bombing
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
carpet bombing
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
forlorn hope
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
over the shoulder bombing
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
groupware
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
parallelled
همزمان
coincidentally
همزمان
parallelling
همزمان
proportional
همزمان
synchronizer
همزمان گر
contemporaries
همزمان
contemporary
همزمان
synchronous
همزمان
synchronic
همزمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com